خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۱ / کتاب « پس از بحران»
دوشنبه 23 اسفند
به جلسه علنی رفتم. بحث در تبصرههای بودجه است. کار به کندی پیش میرود. چند نفر مخالف بودجهاند و با پیشنهادات بیهوده، سعی در کاستن از بودجه دارند. ولی اکثریت همراه است. در تنفس برای تماشاچیانی که از کمیته انقلاب و سیاسی ـ ایدئولوژیک ارتش و روحانیون غرب تهران بودند صحبت کردم*. و گزارش آنها را شنیدم. سپس به دفترم آمدم، خسته بودم. برخوردهای عصبی در مجلس خستهترم کرده بود. تا بعداز ظهر کسی را نپذیرفتم؛ استراحت کردم و مطالعه گزارشها وانجام کارهای اداری. ساعت سه بعدازظهر جلسه علنی شروع شد. تا ساعت پنج در جلسه ماندم و سپس به آقای ]محمد[یزدی سپردم و به دفترم آمدم.با سفیر نروژ ملاقات داشتم، مطلبی نداشت. فکر میکنم جنبه اطلاعاتی داشت و میخواست موضع ما را درباره جنگ بداند. به سئوالات او جواب مناسب دادم و روی خواستههای اعلام شده تأکید کردم. سپس از جلسه علنی مجلس دیدن کرد. آقای سعد مجبر سفیر لیبی هم به ملاقات آمد. از طرف رئیس لجنههای شعبی دعوتی برای من آورده بود که ایام عید به لیبی بروم و از تأثیر منفی سخنان آقای ]عبدالسلام[جلود در هند درباره نفی امامت و روحانیت در اسلام نگرانی داشت. میخواست تکذیب کند و پیشنهاد میکرد که ملاقات امام با آقای قذافی قطعی شود تا ایشان به ایران بیاید. مایل بود که رئیس جمهور با دستور امام از او دعوت کند. چون او رهبر است نه رئیس جمهور.از دفتر مشاورت ]ارتش[ آمدند و از نقل و انتقالات وسیع در نیروی زمینی نگران بودند. شب، جلسه شورای عالی دفاع داشتیم. فرماندهان نظامی از اوضاع جبهه و علل ناکامی عملیات والفجر را گفتند؛ مواضع دفاعی دشمن محکم است. قرار شد طرح نهائی را تا چند روز دیگر آماده کنند و ارائه دهند. مصاحبه با صدا وسیما کردم*. آقای دکتر ولایتی از نامه انتقادی که به تشریفات امور
خارجه نوشته و انتقاد کرده بودم، ناراحت و گلهمند بود.