در خانه ماندم. وضع شوفاژ و آب گرم خانه نامرتب بود؛ با کمک آقا جلال اصلاح کردیم. استحمام واستراحت و مطالعه و انجام کارهای تلفن وقتم را گرفت. برای خطبههای جمعه آینده، بیشتر درباره زکات مطالعه کردم. فاطی عصر به حزب جمهوری اسلامی رفت و شب دیر وقت با سعید]لاهوتی[ آمدند. یاسر و مهدی از مدرسه آمدند، مقداری خوابیدند، خسته بودند و سپس تکالیف مدرسه را انجام دادند. شماره تلفن خانه را عوض کردهایم. از تلفنهای پشت سر هم راحتیم.