خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۱ / کتاب « پس از بحران»

 تا بعدازظهر در منزل ماندم و به مطالعه پرداختم و کارها را تلفنی پیگیری کردم. گزارش‌ها می‌گوید، آتش بس لبنان محکم نشده و درگیری وجود دارد. عصر جلسه هیئت رئیسه داشتیم. برنامه هفته آینده تنظیم شد و تصویب کردیم که از زمین‌های مجلس شورای ]ملی[ قدیم، قطعه‌ای برای ساختن کلاس‌ها در اختیار مدرسه عالی  شهید مطهری قرار دهیم. مقداری طلا و جواهر برای کمک به جنگ رسیده بود که تحویل آقای ]مرتضی[کتیرائی ]کارپرداز مجلس[ دادم.ملاقاتی با ناخدا ]بهرام[افضلی فرمانده نیروی دریایی داشتم. او از اختلافی که با افراد حزب اللهی در نیرو پیدا کرده، نگران است و اتهاماتی نسبت به آنها دارد.با آقای ]سیدعلی اکبر[محتشمی]پور[ سفیر ایران در دمشق ملاقات داشتم که خواهان جدی گرفتن شرکت در جنگ ]لبنان و اسرائیل[ است. گزارشی از وضع آنجا داد. ]آقای اشرفی اصفهانی [امام جمعه باختران با جمعی از نمایندگان آمدند و از عدم توجه به نیازهای استان گله داشتند. شاخه اصناف حزب جمهوری]اسلامی[ آمدند و از وزارت آقای بهزاد نبوی و دفاع من از وی گله داشتند که برایشان توضیحاتی دادم.جلسه‌ای با سران در دفتر رئیس جمهور داشتیم و درباره فلسطین و خاورمیانه بحث کردیم. قرار شد مطلب را با سوریه و سپس با کشورهای جبهه پایداری در میان بگذاریم. برای این منظور، قرار شد که هیئتی به سوریه بروند. آقای ]محسن [رفیق دوست و آقای ]ابراهیم[همّت از لبنان آمده بودند. وضع آنجا را توضیح دادند و گفتند که به موفقیت نیروهای لبنانی امیدوارند. شب به مجلس رفتم و مهدی هم با من بود.