خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۱ / کتاب « پس از بحران»
سه شنبه 31 فروردین
ساعت شش و نیم صبح به مجلس رفتم. پس از شروع، جلسه را به آقای ]موسوی[خوئینیها واگذار
کردم و خودم برای مشورت در مورد جواب پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی در مورد شرایط پایان جنگ به دفتر آقای خامنهای رفتم. نخست وزیر و رئیس دیوان عالی کشور و احمد آقا هم بودند.آنها خروج نیروهای عراق را از خاک ایران پیشنهاد کردهاند، ولی چیزهای دیگری مطرح کردهاند که در حکم شرط است. مذاکره درباره اروند رود براساس قرارداد الجزایر ـ که به نظر ما روشن است و نیازی به مذاکره ندارد ـ حایل شدن نیروهای بی طرف در دو سوی مرز ـ که ما در خاک خود، آن را نمیپذیریم ـ و نیز تشکیل کمیته رسیدگی برای پیدا کردن متجاوز که خسارت هم بر همین اساس پرداخت خواهد شد و از نظر ما متجاوز مشخص است و خسارت را باید بپردازد و آن عراق است. قرار شد آقای دکتر ولایتی جواب بدهد. آنها هم در این سفر تا حدودی از فضای حاکم بر جامعه ایران مطلع شدهاند و فهمیدهاند که بدون امتیازات روشن و بزرگ برای مسئولان ایرانی پذیرش آتش بس دشوار است و میدانند که اختیار صلح و جنگ در دست شخص امام است و از نظرات ایشان هم بیاطلاع نیستند.سپس نوار مصاحبه آقای شریعتمداری را آوردند که به اطلاع از کودتا اعتراف کرده ولی منکر هرگونه تأیید است و مکالمات دیگر هم ضبط شده، ترسیدهاند. به طور مکرر تلگراف استمداد از ایشان میرسد.آقای محسن رضایی هم خبر داد که به زودی حمله وسیعی علیه عراق آغاز میکنیم و سپس درباره اساسنامه سپاه اطلاع داد که سپاهیان اعتراض دارند و میگویند سپاه را تضعیف میکند. بعد از ظهر برای روز کارگر و سالگرد مجلس مصاحبه نمودم* و اول شب، از بنیاد شهید و سپاه برای بحث درباره مدیریت ازدواج همسران شهدا آمدند که امام پیشنهاد آن را دادهاند. با هم اختلاف داشتند و سپاه میخواهد در کار آنها دخالت کند.شب در مجلس خوابیدم. قرار بود، مصاحبه آقای شریعتمداری پخش شود که نشد. من در مصاحبهای درباره ایشان صحبت کردم. جامعه مدرسین اعلام کرد که ایشان فاقد صلاحیت مرجعیت شده است و در تبریز، قم، تهران و بسیاری از شهرها علیه ایشان تظاهرات انجام شده است.