مخبران دو روزنامه مهم بنگلور برای مصاحبه آمدند و درباره جنگ، غیر متعهدها و رفتار با
مخالفان مخصوصاً بهائیها و تروریستها پرسیدند*. یکی از آنها خبر دروغی نوشت که دانشجویان مسلمان طوماری با ده هزار امضا در خصوص اعتراض به ورود هیئت ایرانی به هند جمع کردهاند که مورد اعتراض سفیرمان در هند قرار گرفت.از یتیم خانه بچههای مسلمان دیدن کردیم که حدود سیصد یتیم دختر و پسر را سرپرستی میکردند. بچهها سرودهای انقلابی «ما مسلح به اللّه اکبریم » و ... خواندند و پنجاههزار دلار به آن مؤسسه دادیم و پنجاه هزار دلار هم آقای هدایت زاده قائم مقام وزیر بازرگانی داد. بودجهاش از طرف خیریّه پرداخت میشود.به فرودگاه رفتیم و برای رفتن به دهلی سوار هواپیما شدیم. در باند پرواز معلوم شد که یک موتور هواپیما قدرت لازم را نمیدهد و مهندسان هندی نتوانستند اصلاح کنند. دوسه ساعت در فرودگاه معطّل شدیم. رؤسای دو مجلس ایالت و دانشجویان هم ماندند و با هم مذاکره طولانی کردیم. بنا شد که تعمیرکار یا هواپیمای هندی از دهلی بیاید.ناچار برای پرکردن وقت خالی به دیدن یک معبد هندوها رفتیم. مراسم خاص آنها را در مقابل خدای ثروت که صاحب این معبد بود، تماشا کردیم و هم مراسم عبادت ملکه خدا را.نماز را در محل انجمن اسلامی دانشجویان به جماعت خواندیم و سپس مدتی برای بچهها صحبت کردم*. ناهار را ساعت سه و نیم در هتل خوردیم و استراحت کردیم؛ مهمان مجلس بودیم.برنامههای مهمانی ظهر معاون رئیس جمهوری هند و مهمانی شب ما برای رجال هندی را که از پیش تنظیم شده بود به ناچار لغو کردیم و به انتظار تهیه وسایل حرکت بودیم. در فرودگاه دانشجویان از سختگیریهای اداری هندیها شکایت کردند و دو نفر کارمند معادن از این که هندیها شصت درصد از حقوقشان را که از ایران میگیرند، مالیات میخواهند، شاکی بودند. رئیس مجلس گفت چنین قانونی نداریم و بنا شد که رسیدگی شود. هر نفر ماهانه هزاروپانصد دلار میگیرند و در هند به آنها داده میشود.ساعت ده شب با هواپیمای اختصاصی هندی که برای ما فرستادند وارد دهلی شدیم. هواپیمای ما در بنگلور به انتظار تعمیر ماند. معلوم شد که امروز حدود سیوپنج نفر از مخالفان ایرانی، مقابل اقامتگاه با پلاکارد اعتراض آمده بودند که با فشار دانشجویان اسلامی متفرق شدهاند.در فرودگاه گروهی از دانشجویان به استقبال آمده بودند. با موتورسیکلت مزاحم حرکت پلیس اسکورت و کاروان هیئت میشدند و این وضع تقریباً در طول حرکت کاروان پیش آمد. مایل نیستم، جلو ابراز احساسات جوانان انقلابی را بگیرم و پلیس هند هم نظم میخواهد. پس از شنیدن اخبار ایران خوابیدم.