خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۱ / کتاب « پس از بحران»
رد پیشنهاد صلح ترکیه از سوی ایران
ساعت شش صبح برای مراسم به حرم رفتیم. حرم را قرق کرده بودند. دریچهای به داخل ضریح باز شد. لباس مخصوص پوشیدیم با آقای ]واعظ[طبسی و آقایان ]عطاالله[اشرفی]اصفهانی[ امام جمعه باختران و ]ابوالحسن[شیرازی امام جمعه مشهد و ]سیدجلالالدین[طاهری امام جمعه اصفهان وارد ضریح شدیم. پولهای ریخته شده در ضریح، ظرف دو ماه و چند روز به یک متر ارتفاع رسیده بود، در مساحت کل داخل ضریح که حدود هشت متر مربع است: اسکناس، پول خرد، طلاجات و نامه ها.
همراهان به خاطر ضعف و پیری خیلی نمیتوانستند تلاش کنند. آقای ]واعظ[طبسی و من پولها را بیرون ریختیم؛ حدود پنج میلیون تومان ـ که البته شمرده میشود و مبلغ دقیق اعلام میشود ـ در چهل و یک ساک پلمب شد. سپس ضریح را گردگیری کردیم و با گلاب شستیم. دو ساعت طول کشید. سپس مصاحبهای با تلویزیون کردم*. جمعی از همراهان هم اطراف ضریح بودند. به حضار یک جلد قرآن و مقداری غبار و نبات متبرّک دادند.مسئولان ادارات و نهادهای انقلابی آمدند و برایشان صحبت کردم*. بعدازنماز ظهر عدهّای از اطبّا آمدند. نقشه فلکه اطراف حرم و نقشه تجدید بنای هویزه را که بناست آستان قدس بسازد دیدیم و بعداز استراحت با روحانیت مبارز مشهد ملاقات کردم و سپس برای حرکت به تهران به فرودگاه رفتیم و ساعت شش و نیم به تهران رسیدیم. تلفنی با آقای خامنهای درباره مسایل جاری و سفر هند که هنوز مردّدیم، مذاکره کردم. و گفتند ترکیه هم پیشنهادهائی در مورد جنگ و خسارات مطرح کرده که پذیرفته نشده. شب استراحت کردم و به اخبار گوش دادم و خاطرات عقب مانده را نوشتم.