خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۱ / کتاب « پس از بحران»
بررسی اوضاع جنگ در مذاکره حاج احمد آقا با هاشمی
اول وقت دکتر منافی، دکتر خالدی دندانپزشک را به همراه آورد و دندانم را کشید. با بیحسی موضعی درد را حس نکردم ولی تزریق آمپول ناراحتم کرد. پاسداری برای اجرای صیغه عقد ازدواج آمد.آقای ]عباس واعظ[طبسی که از مشهد برای زیارت امام آمده بود، با جمعی از همراهان و اعضای دفتر امام به دیدن آمدند. درباره اوضاع مشهد و بیوت آیات ]سیدعبدالله[شیرازی و ]سیدحسن طباطبایی[قمی و ]اخوان[مرعشی مذاکره شد. که معلوم شد آقای قمی کسی را فرستاده، و خواستهاند به آقای ]واعظ[طبسی نزدیک شوند. به خاطر مخالفت با حکومت منزوی شدهاند. آقای اخوان مرعشی هم قهر کرده است. گویا در مسجد ایشان، مردم علیه آقای ]سیدکاظم[شریعتمداری شعار دادهاند و ایشان قهر کرده و آقای ]واعظ[طبسی، آقای فرزانه را به جای ایشان گذاشته است.بچهها همگی به نوشهر رفتند. فائزه و شوهرش ]حمید لاهوتی[ به خاطر مأموریت همسرش در اردوگاه ارتش، آنجا هستند. حمید]لاهوتی[ پزشک است و سربازیش را میگذراند. عفت عصر به دیدن خانم ]فاطمه طباطبائی همسر[ احمد آقا رفت. صدیقه همشیره و بچههایش که از رفسنجان آمدهاند، عصر به دیدن ما آمدند.احمد آقا آمد و راجع به جنگ و مسایل دیگر کشور، از جمله محلات و اختلافات آقای ]فضلالله[محلاتی با حزب و آقای مقدسیان امام جمعه صحبت شد. اخبار مهمی از جبهه و کشور نداشتیم. به خاطر کشیدن دندان، آنتی بیوتیک و مسکّن مصرف میکنم. یک قرص مسکّن دادهاند که آرامش بخش است. آقای ]عبدالکریم[موسوی اردبیلی هم که به ملاقات امام رفته بود، به منزل ما آمد و مذاکراتش را با امام درباره دادگاههای انقلاب و دولت و... شرح داد.