یکشنبه 20 تیر ساعت هفت به مجلس رفتم. پیش از جلسه علنی گزارشها را خواندم و ساعت هشت جلسه شروع شد. تا ظهر در جلسه بودم. ظهر همسر سرهنگ دهقان آمد و برای نجات شوهرش ـ که هشت ماه قبل به اتهام سوء عمل در خرید وزارت دفاع بازداشت شده ـ کمک میخواست. او معاون لجستیکی وزارت دفاع بوده و متهم به تودهای بودن نیز است ولی ثابت نشده است.آقای ]محمدعلی[موحدی کرمانی که در رأس هیئتی به مناسبت روز قدس عازم کشورهای آفریقاست، آمد و راجع به چهار کشور محل مأموریت خود مشورت کرد. بعد از نماز و استراحت مصاحبهای تلویزیونی راجع به فلسطین به مناسبت روز قدس انجام دادم*.در جلسه شورای مرکزی حزب در دفتر رئیس جمهور شرکت کردم. آقای ]عبدالمجید[معادیخواه ]وزیر ارشاد اسلامی [گزارش سفرش را به عربستان سعودی داد. برای رفع مشکل سفر حجاج رفته بود و میگفت که مایل بودند، برای تفاهم وارد مذاکره در مسائل سیاسی شوند اما ایشان گفته است که فقط برای امر حج آمدهام.افطار را همگی مهمان رئیس جمهوری بودیم، با غذای مجلس؛ سپس با ایشان و آقای نخست وزیر راجع به جنگ و کابینه و مسایل دیگر مشاوره کردیم. برای خواب به مجلس آمدم. اخبار را در ساعت دوازده شب از رادیو شنیدم. عراقیهای پناهنده به ایران در مقابل مجلس تظاهرات داشتند و خواهان ورود ما به خاک عراق بودند. آقای محمد یزدی ]نایب رئیس مجلس[ برایشان صحبت کرده بود. ولی معلوم شد که قانع نشدهاند و پیغام دادند و آنها مثل خیلی از نیروهای خودی انتظار داشتهاند که پس از فتح خرمشهر عملیات ما متوقف نشود و تا عمق خاک عراق نیروهای عراق را تعقیب کنیم.خبر از تصمیمات ما و مذاکرات و امکانات ندارند و عجیب این است که حتی نیروهای داوطلب رزمنده که خود میدانند برای عملیات بزرگ باید مدتی کار کنیم، نیروی جدید و تازه نفس آماده کنیم و امکانات پشتیبانی جنگ را فراهم کنیم، آنها هم از تأخیر عملیات ابراز نارضایتی دارند؛ فشار زیادی روی فرماندهان است و در مجلس هم این بیتابی مشهود است.شاید به خاطر شایعات مخالفان و تبلیغات غربیها و عربها برای تضعیف روحیه رزمندگان نگران
آتش بساند. گرچه اکثریت میدانند که در شرایطی که بوقهای استکبار میخواهند ایران را جنگ طلب معرفی کنند درست نیست که طبل جنگ بکوبیم؛ گرچه در عمل و به موقع کار خودمان را انجام میدهیم. سحری را تنهایی خوردم.