اول صبح، خاطرات دیروز را نوشتم و پیامی برای سمینار [وحدت اسلامی] دانشجویان و دانش آموزان استان کرمان، تهیه کردم.
ساعت نه ونیم صبح به مجلس رفتم. پس از مطالعه گزارشها، مصاحبهای با مجله «شاهد» ارگان بنیاد شهید درباره زندگی خودم و [همچنین] مصاحبهای با روزنامه آلمانی «دی سایت» انجام دادم.
هیئتی از اریتره آمدند و درباره وضع انقلاب اریتره صحبت کردند. از همکاری اخیرکشورهای اسلامی راضی بودند. از کنفرانس اخیر طائف نتیجه خوبی گرفته بودند. سیاست نه شرقی و نه غربی را با پیروی از ما، میخواهند ادامه دهند؛ چون رژیم مارکسیستی اتیوپی با آن هامی جنگد، کمونیستهای اریتره منزوی شدهاند و مسلمانها و ملیون، نهضت را اداره میکنند. نامه آقای «ناصر محمد احمد» رهبر نهضت را آورده بودند.
بعدازظهر آقای [ایرج] صفاتی [دزفولی] نماینده آبادان و نماینده سپاه آمدند. برای تهیه بولدوزر و لودر جهت جبهه آبادان اقداماتی کرده و در کارشان اخلال کرده بودند، کمک کردم که رفع اخلال شود.
سپس در جلسه دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی شرکت کردم. درباره اوضاع بعد ازچهارده اسفند دانشگاه بحث شد و تحلیلی از رابطه خط امام با امام و اوضاع جنگ و هیأت میانجی «کنفرانس اسلامی طائف» مطرح گردید.
اول شب به مرکز حزب رفتم. اردوی فسا و کازرون آمده بودند. با آنها نماز جماعت خواندم و مقداری برایشان صحبت کردم. در جلسه شورای مرکزی حزب شرکت کردم.
بعد به نخست وزیری رفتم. شورای سرپرستی صداوسیما و آقایان بهشتی، باهنر، رجائی وبهزاد نبوی بودند. تا بعد از نیمه شب درباره مسائل جاری کشور، وضع اقتصادی، سوخت، جنگ و انتخاب نماینده طرف دیگر در کمیته حکمیت درباره اختلافات بحث کردیم. ساعت یک بامداد به خانه رسیدم. خبر ترور [رونالد] ریگان رئیس جمهور آمریکا، اول صبح دریافت شد. حادثه عظیمی است و باید منتظر عواقب آن بود.