پس از نماز، گزارشها را مطالعه کردم. ساعت هشت صبح به جلسه علنی رفتم. چندین لایحه تصویب شد. عدهای نگران معرفی شدن آقای [محمد] غرضی بودند. در حال تنفس با آقای خامنهای صحبت کردم. قرار شد امروز نامه را به مجلس ننویسند، تا وضع روشنتر شود. درست نیست که پیشنهاد ایشان، دوباره شکست بخورد. موج مخالفت با آقای غرضی قوی است.
ظهر، گروهی از نمایندگان به دفترم برای کارهای شخصی مراجعه کردند. مصاحبهای با تلویزیون، درباره شهید هاشمی نژاد داشتم.[1] ساعت چهار بعدازظهر در دفتر آقای خامنهای، در جلسه شورای مرکزی حزب شرکت کردم. درسی از مواضع حزب دادم.[2] سپس بحثها روی نخستوزیر شروع شد. قرار شد آقای دکتر [محسن] نوربخش رئیس بانک مرکزی مطرح شود؛ چون امام گفتهاند بهتر است حزبی نباشد که تهمت انحصارطلبی وارد نشود.
سپس، در جلسهای با شرکت آقایان احمد آقا خمینی، [موسوی] اردبیلی، [عباس واعظ] طبسی و [سید علی] خامنهای شرکت کردیم. با بحثهای زیاد، قرار شد احمد آقا به عرض امام برساند که غیرممکن است آقای غرضی رأی بیاورد و بهتر است آقای مهندس [میرحسین] موسوی را معرفی کنیم. شام را همانجا خوردیم.
آخر شب، همراه احمد آقا به منزل آمدیم. بازداشت شیخ علی آقا تهرانی مطرح شد. ایشان اعتراف کرده که اشتباه کرده و بریده است و حاضر به مصاحبه شده، ولی هنوز میخواهد دوپهلو صحبت کند. درباره جنگ و کارهای دیگر هم صحبت کردیم.
منبع: کتاب عبور از بحران