خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۰/کتاب «عبور از بحران»
رضایت مهدوی کنی برای ماندن در نخست وزیری ***پیام فوری روس ها برای امام چه بود؟
پس از نماز و ورزش و استحمام و استراحت، عازم مجلس شدم. ماشین، عفت را به منزل برادرش، برای عیادت فرخنده خانم، خواهرش برده بود، تأخیر داشت و ناچار من، با هیجده دقیقه تأخیر به مجلس رسیدم. کمیسیون آئیننامه داشتیم و 50 تومان جریمه شدم. تا ساعت یک بعدازظهر [جلسه] ادامه داشت.
ظهر در دفتر، چند نفر از آقایان نمایندگان مراجعه کردند و کارشان را انجام دادم. گزارشها را خواندم و به کارهای اداری رسیدم. معمولاً هرروز تعدادی نامه به اشخاص و مراکز مختلف از قبیل شورای نگهبان و دولت و رئیسجمهور و وزراء در مورد ابلاغ قوانین مصوبه و دعوت آنها به جلسات مجلس دارم.
بعدازظهر، در جلسه هواداران حزب جمهوری اسلامی در مجلس شرکت کردم. بحث درباره نخستوزیر آینده بود، گفتم که روی آقایان مهندس [محمد] غرضی و مهندس [میرحسین] موسوی وزیر خارجه بحث بنمایید. مخالفان و موافقان، هریک صحبت میکردند. جلسه ادامه داشت و من به خاطر وعده ملاقات با سفیر شوروی، جلسه را ترک کردم.
سفیر شوروی، باعجله ملاقات خواسته بود. از مرخصی برگشته. از طرف رهبران شوروی پیامی برای امام داشت؛ به او گفتهشده پیامش را به من بگوید. اطلاع داد که آمریکا درصدد انجام کودتایی در ایران است که در ماههای آذر و دی، قرار است انجام گیرد.
گفتم، قبلاً هم نظیر همین گزارش با همین کیفیت، از طرف شوروی به ما رسید که در ماه مهر، کودتا میشود. ولی هیچگونه اطلاعی نمیدهند که سر نخ باشد و ما بتوانیم تعقیب کنیم. ما میدانیم که آمریکا، اگر بتواند کودتا میکند، ولی در ایران زمینه کودتا نیست و خطر از تروریسم است.
اشاره به دادن سیستم دفاع از طرف شوروی به عراق کردم؛ منکر شد. خواستار دادن روادید به اطبای بیمارستان شوروی در ایران بود. اخیراً داده نمیشود. شب در دفتر، اولین جلسه [جامعه] روحانیت مبارز پس از انتخابات جدید تشکیل شد و هیئت اجرایی انتخاب شد. آقای مهدوی [کنی] راضی برای ماندن در نخستوزیری شدهاند. آقای [فضلالله مهدی زاده] محلاتی در این خصوص کار میکند. قرار گذاشته بودند فردا صبح به مجلس بیایند. گفتم صلاح نیست، اثر بدی دارد؛ پذیرفتند.