خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۰ / کتاب « عبور از بحران»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال ۱۳۶۰ / کتاب « عبور از بحران»

مصاحبه عفت مرعشی با مجله راه زینب

  • پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۶۰
شعف هاشمی از ملاقات با امام در بیمارستان // امام را خیلی دوست دارم.

پنجشنبه ۶ فروردین   ۱۹ جمادی الاول - ۲۶ مارس

 اول وقت به عفت کمک کردم که جواب مصاحبه [مجله] » راه زینب«را بدهد. به آقای [علی] لاریجانی مدیر عامل صداوسیما تذکراتی دادم و از پخش بعضی از برنامه‌ها تشکر کردم. قرار شد از تهیه کنندگان تشکر شود.

 برای عیادت مجروحان جنگ به بیمارستان امداد شماره دو رفتیم. خبرنگار از خبرگزاری‌پارس و فیلم‌بردار از صداوسیما هم آمده بود. بیمارستان بزرگ است و بیش از پانصدتختخواب دارد. اکثر تختها خالی بود. جالب است که در جریان جنگ این همه تخت خالی‌بیمارستانی داریم. نزدیک یکصدوپنجاه مریض آنجا [بستری] بودند که از همه آنها عیادت‌کردم. حدود نصفشان مجروح جنگ یا جنگ‌زده بودند. روحیه‌ها خوب بود. دکترها وپرستارها، خوب کار کرده بودند. کمبود مهمی در بیمارستان به چشم نمی‌خورد و بعضی ازقلمهای دارو کمیاب بود که باید تهیه شود. انجمن اسلامی بیمارستان مسجدی ساخته بود ولی‌بودجه نداشتند، کمک خواستند، ۱۰۰ هزارتومان حواله اوقاف کردم؛ خدا کند که بپردازند.

 از منزل امام تلفن شد و برای روز شنبه قرار ملاقات با امام گذارده‌اند. امام را خیلی دوست‌دارم، از خبر ملاقات خوشحال شدم. در جبهه و بیمارستان خیلی‌ها از من خواسته‌اند، صورت‌امام را از طرف آنها ببوسم، ان‌شاالله می‌بوسم، بهانه خوبی است.

 موقعی که با آسانسور از طبقه بالا، پائین می‌آمدیم، آسانسور خراب شد و مدتی حبس‌بودیم. رئیس بیمارستان، دکتر صدقیانی هم بود، خیلی ناراحت شده بود. از بیرون، مسئول‌آسانسور را پیدا کردند، آمد و درست کرد.

 شب گروهی از کاشان آمدند و خواستار رفتن به کاشان و سخنرانی در نماز جمعه بودند، نپذیرفتم. آقای سرهنگ [علی اکبر] مصحفی رئیس پلیس  و آقای نقی‌لو معاون پلیس آمدند وگزارشی از وضع شهربانی دادند و گفتند، طرحی هست که شهربانی فعال‌تر شود. چند عکس گرفتند، ولی دوربین خراب بود و عکسها خراب شد.

 آقای بیژن آمد، اردویی از جوانان کردستان آورده‌اند و از ارتش انتظار دارند که کمک کند، قرار شد تعقیب کنم.