چون شب در مجلس خوابیده بودم، یک ساعت زودتر مشغول کار شدم. گزارشها را خواندم و متن خطبه عربی نماز جمعه را نوشتم و برای ترجمه فرستادم. جلسه علنی درباره بودجه داشتیم. بیشتر وقت جلسه صرف پیشنهادات جدید شد. پیشنهادات خوبی تصویب شد، صبح و عصر ادامه داشت و لایحه بودجه تصویب شد. به خاطر جو موجود، مخالفان دولت نتوانستند بحثهای ایذایی و وقتگیر داشته باشند. مجموعاً بیستوپنج ساعت وقت، بیشتر صرف نشد؛ اگر وضع مثل سابق بود، ممکن بود چند برابر وقت مصرف شود.
انتخابات هیئترئیسه مطرح شد، مجدداً به ریاست مجلس انتخاب شدم، رقیب نداشتم و 140 نفر از یکصدوشصت و هفت نفر که رأی داشتند، به من رأی دادند. 27 نفر رأی ممتنع داشتند. چندین نفری که اعتبارنامهشان تصویب نشده، رأی نداشتند و کارپردازان سابق و چهار نفر از منشیان سابق هم انتخاب شدند.
عصر جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری، در دفتر من تشکیل شد. درباره کیفیت عملکردها و آقایان دکتر شیبانی، پرورش و عسکر اولادی که احتیاطاً خود را کاندیدای ریاستجمهوری کردهاند، بحث کردیم. برای انتخابات، وضع خوبی پیش نیامده. آقای رجائی، رقیب جدی ندارد و اینها همگی از یک گروهاند و نمیشود، رقابت جدی داشته باشند. به دفتر امام تلفن زدم و قرار گذاشتم، فردا با ایشان ملاقات کنم و دراینباره و کارهای دیگر مشورت کنم. همراه آقای باهنر بهطرف منزل آمدیم. در بین راه بحثهایی داشتیم. آقای باهنر آمادگی پذیرش نخستوزیری را دارد. حاج احمد آقا هم امروز به دفتر من آمد و نگران بعضی سمپاشیها بود. قرار شد، من اقدامی بکنم.
شب دکتر [حبیبالله] پیمان به منزل آمد و برای توضیح موضع خودش، خیلی صحبت کرد و طرفداری از انقلاب نشان میداد و آماده همکاری و گله از بیاعتنائی ما داشت. من هم خوب روشن کردم که موضعگیری خود ایشان در گذشته، این وضع را به وجود آورده.