تعطیل بود، در خانه ماندم. اول وقت، سه روز تأخیر خاطرات را جبران کردم. بستگانمهمان بودند. منزل شلوغ بود. مقداری مطالعه کردم و حمام گرفتم. قراربود اول وقت، همراه آقای خامنهای و آقای [موسوی] اردبیلی به زیارت امام برویم. من تأخیر کردم. آنها رفتند. سپس من به دفتر امام رفتم. آنها هم جمع بودند.
معلوم شد با امام درباره نخست وزیر مشورت کردهاند و نظرات را گفتهاند. ازمیان آقایان پرورش، غرضی، موسوی، میرسلیم و ولایتی بیشتر به آقای ولایتی توجه شده. مدتی در دفتر امام نشستیم. جلسه گرم، پر مزاح و با نشاطی بود.
ساعت یازده، من به زیارت امام رفتم. امام نگران بروز اختلاف، در اثر دستورجدید، مبنی بر منع شورای نگهبان از اظهار نظر درباره عناوین ثانویه و محولکردن این حق به مجلس بودند. نگرانی بجاست.
گفتم: «بعضیها معتقدند که این اعمال ولایت فقیه نبوده، تشخیص موضوع است کهصلاحیت مجلس بوده و اصلاً حق مجلس بوده و نه حق ولی فقیه یاشورای نگهبان و شما فقط راهنمایی کردهاید». کمی امام را از این جهت قانعکردم و توضیحی هم درباره لایحه زمین هایشهری دادم. فکر میکنم، مفید واقعشد. درباره نهضت آزادی و توقعات آنها هم صحبت کردم. امام نظرشان این است که در مجلس بمانند، ولی روزنامه نمیخواهند؛ تحت فشار قرار نگیرند.
ناهار در خانه بودم. بعدازظهر عفت با جمعی از مهمانانش با خانم امام ملاقات داشت. نگهبان میخواسته مانع ورود مهمانان عفت به خانه امام بشود که عفتعصبانی شده و مقاومت کرده ولی موفق میشود. اعضای خانواده امام هم ازنگهبانان ناراضی اند که سختگیرند؛ ولی صحیح همین است که سختگیری شود. منزل امام حساس است.
هوا سرد است. احمد آقا یک پوستین و یک عبای نائینی برایم فرستاد وخودش شب آمد و خبر مریضی محمود آقا [بروجردی] داماد امام در مکه را داد. امروز آقای [عبدالمجید] معادیخواه توضیحاتی درباره جریانات مکه و برخورد با سعودی هاداد، جالب و مفید نبوده، باید برای سیاست خارجی فکری کنیم. خیلی بیحساب و بینظم است و دوستان هم معتقدند بایداصلاح شود.