چون در مجلس خوابیده بودم، پیش از شروع جلسه علنی، کارهایی انجام دادم. از ساعت هفت صبح، جلسه علنی داشتیم. چهاردوازدهم بودجه، مطرح بود و نوبت دفاع دولت. تاساعت یک بعدازظهر طول کشید. ظهر، آقای لطیف صفری نماینده اسلام آبادغرب، آمد وحکمی میخواست که به استناد آن، در کارهای منطقه دخالت کند. برای اصلاح امر، حکم کلیندادم. حکمی برای رسیدگی به جنگزدهها دادم.
بعدازظهر، نماینده اخوان المسلمین - ابراهیم صالح - با آقای ابراهیمی از دفتر آقایمنتظری آمدند. پیشنهاد مذاکره سری با شخصیتهای عربستان سعودی، برای تفاهم با آنها و جداکردن آنها از صدام داشت. میگفت کشورهای عربی، اگر از ایران مطمئن شوند، از صداممیبرند و او بدون آنها نمیتواند زندگی کند؛ حتی اردن. گفتم از ملاقات در ایران، ابایی نداریم. چند نفر از رهبران کردهای مسلمان عراق هم آمدند و از مشکلاتی که توسط بارزانیها در راهجهاد آنان، ایجاد میشود و اینکه ادارات ایرانی، رسمیت برای اینها قائل نیستند، گله داشتند.
آقای نصری و آقای علیخانی هم آمدند و درباره انتخابات بوئین زهرا مشورت کردند. در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. بحث بیشتر درباره قوه قضائیه بود. شب در جلسه مشترک نمایندگان مجلس و مسئولان اجرایی هواداران حزب، شرکت کردم وتحلیلی از بیانات اخیر امام در خصوص تقویت مجلس و محکوم کردن لیبرالها ارائه دادم. وزیربازرگانی، لایحه ملی کردن تجارت خارجی را تشریح کرد.
در خانه آقای توسلی با جمعی از دوستان دفتر امام، مهمان بودیم.