چهار دقیقه، دیر به مجلس رسیدم. برای اولین بار، تأخیر داشتم.
پیش از دستور آقای [محمد علی] حیدری نهاوندی، مختصری جواب اطلاعیه بنیصدر را داد و یکی از نمایندگاندر مخالفت، صحبت کرد و آقای [علی اکبر] معینفر، نامه آقایان مهندس [مهدی] بازرگان، دکتر [یدالله] سحابی و دکتر [کاظم] سامی را خواند که اعتراضاً به مجلس، نخواهند آمد و من جواب آنها را خوب دادم. اگر جواب نمیدادم ، مجلس متشنج میشد.
طرح الحاق دادگاههای انقلاب به دادگستری، مطرح است و اجازه عمل به فتاوای امام درکیفر مجرمان و قصاص، که زمینه ساز اجرای قصاص اسلامی است
خبر رسید که امام، در ملاقات علمای مازندران، مطالب مهمی علیه ملی گرایان و بنیصدر گفتهاند. جبهه ملی و گروهک های محارب اعلان راهپیمایی علیه حکومت کرده بودند و امام با این بیانات، باعث شدند که جرأت آمدن به خیابان را نکنند و در عوض مردم حزب اللهی به خیابان ها ریختند و شعارهای تند، مبنی بر عزل و محاکمه و اعدام بنیصدر و ملی گرایان دادند. بیش از پانصد هزار نفر، بدون مقدمه در خیابان ها جمع شدند و تا غروب، تظاهرات میکردند.
آخر وقت، جمعیت عظیمی مقابل مجلس آمدند و خواستار ملاقات با من شده بودند، بهملاقاتشان رفتم، خیلی پرشور برخورد کردند و شعارهای جالبی داشتند و خواستار سلبکفایت سیاسی بنیصدر در مجلس بودند.
به آنها گفتم: امضای صدوهفت نفر نماینده به شما اطمینان میدهد که مجلس نظراتش با شما موافق است و با قدردانی از آنها، خواستم متفرقشوند. با نظم و شعار پراکنده شدند.
نزدیک غروب، صدای انفجار مهیبی آمد. بعداً معلوم شد، در حیاط کاخ مسکن بنیصدر، انفجار رخ داده. ممکن است، کار خودشان باشد و ممکن است از مخالفانشان، بعداً روشنخواهد شد.
عصر، مصاحبهای با مجله پیام انقلاب داشتم. گروهی از نظامیان آمدند و پیشنهادهایی درجهت تأمین خط مکتبی در ارتش داشتند.
جلسه هیأت رئیسه داشتیم؛ در مورد کیفیت طرح سلب کفایت سیاسی بنیصدر. شب، دردادگستری، جلسه مشورتی قوای سهگانه با سپاه و... بود که در کیفیت حرکت سیاسی و تبلیغات و دستگیری سران مخالفان محارب و مسائل روز تصمیمگیریهایی شد.
احمدآقا تلفن کرد و گفت: امام میفرمایند، زودتر مجلس در مورد آقای بنیصدر، تصمیم بگیرد. امروز بنیصدر، جواب مغرورانهای به اظهارات امام داده، معلوم است، نمیخواهد به راه بیاید. مهندس بازرگان، با اعلامیهای خود را نجات داده [است]. خانم امام و دختران و عروسشان، مهمان عفت بودند.