به خاطر بودجه که بهموجب آئیننامه، باید حداقل روزی پنج ساعت جلسه علنی داشته باشیم، وقت جلسه را ساعت شش صبح قرار داده بودیم. ولی تا ساعت هشت ونیم صبح، به خاطر کم شدن تعداد نمایندگان، با شهادت جمعی در حادثه انفجار مرکز حزب جمهوری اسلامی، نصاب لازم برای تشکیل جلسه رسمی حاصل نشد. از ساعت هشت ونیم جلسه شروع شد. بحث در کلیات بودجه بود.
اداره جلسه را به آقای پرورش نایبرئیس اول سپردم و برای انجام کارهای عقبافتاده به دفترم رفتم. گزارشها را خواندم و نامههای رسیده را جواب دادم و کارها را انجام دادم. ظهر آقایان [محمد] رجائیان، صفری و فرضپور به ترتیب نمایندگان زنجان، برازجان و آستارا آمدند. شکایت داشتند که بعد از عزل بنیصدر از طرف مردم به تحریک ارگانها و مسئولان حزباللهی، تحتفشار و اهانتاند. قرار شد برای تلطیف جو کمک کنم. قبلاً هم بعضی از نمایندگان تهران و نیشابور و [اسدالله] عالی پور و محمد شجاعی چنین شکایتی کرده بودند.
عصر آقای موسوی گرما رودی، مشاور فرهنگی آقای بنیصدر آمد و ناراحت بود؛ با ذکر سوابق مبارزات خود و اظهار وفاداری، حضور خودش در کنار بنیصدر را توجیه کرد و کمک خواست و گفت با تأیید آیتالله صدوقی آنجا بوده و کمک به خط امام داشته. مصاحبهای با نماینده خبرگزاریها، برای ایتالیا انجام دادم.
آقایان محسن رضایی و [رضا] سیفاللهی آمدند و از پیشرفت کار در کشف ضدانقلاب و بازداشت اطرافیان بنیصدر و پیدا کردن ردپای او که در اختیار مجاهدین است، خوشحال بودند و از تصمیمات قاطع ستاد امنیت در سرکوبی ضدانقلاب راضیتر. جمعی از اعضای سازمان عمران زمین آمدند و خواستار تسریع در گذراندن لایحه اراضی شهری بودند.
آقای طیب از شبکه دو تلویزیون آمد. بنا دارد از نائین نامزد شود، کمک میخواست. افطار به خانه آمدم. گزارشی از وضع پلاژ مخصوص ارتشیان در نوشهر رسید. تا حدودی وظایف اسلامی را مراعات میکنند. زن و مرد را در دریا از هم جدا کردهاند و محیط پلاژها، زننده نیست، ولی بیحجاب هنوز هست. وضع رفاهیشان خوب است.