صبح زودتر از هرروز به مجلس رفتم. آقای مرادی دادستان انقلاب رفسنجان آمده بود و به خاطر اینکه ایشان را عزل کردهاند، کمک خواست. معتقد است که نفوذ رقبای محلی، مؤثر بوده. نیم ساعت قبل از جلسه علنی، در دفتر کارم گزارشها را مطالعه کردم. اول جلسه، بحث درباره طرح احزاب بود که تمام شد. اعتبارنامه آقای سید هادی خامنهای نماینده فریمان مطرح و بی اعتراض تصویب شد. آخر وقت بودجه کل مطرح شد که چند روزی وقت خواهد گرفت.
ظهر با نخستوزیر درباره وضع نامطلوب سالن ورود مسافران خارجی که مردم را معطل میکنند، مذاکره کردم. از آقای [اسدالله] لاجوردی درباره چند بازداشتی توضیح خواستم. آقای [محمدصادق] حائری شیرازی پیشنهاد داشت، بهجای ایشان آقای [محمد] موسویخوئینیها سخنرانی قبل از خطبههای نماز جمعه را ایراد کند، با آقای موسوی [خوئینیها] صحبت کردم، آمادگی نداشت. با آقای موسوی [خوئینیها] درباره نخستوزیر آینده صحبت کردیم. بیشتر به آقای باهنر رسیدیم.
بعدازظهر با مسئولان شرکت ایزیران که شرکت دولتی کامپیوتری، متعلق به وزارت دفاع است، صحبت کردم. از اینکه شورای انفورماتیک، مانع فعالیتهای خودکفایانه آنها است، شکایت داشتند. اطلاعات مفیدی دادند. با عدهای که از رئیس شهربانی و وزیر کشور گله داشتند و پیشنهاد تعویض آنها را میدادند، صحبت کردم. حرفهای قانعکنندهای نداشتند و ناراضی رفتند.
نماینده انجمن اسلامی وزارت نفت آمد و از طاغوتی بودن وضع وزارت نفت، مفصل صحبت داشت. اگر درست باشد وضع بدی است، قرار شد تعقیب کنیم. از طرح اسفراین - که جهت ایجاد صنایع سنگین توسط شوروی در ایران، بنیاد شده است -تلفنی صحبت کردند و شکایت از مخالفت لیبرالها داشتند.
افطار به خانه آمدم. تنها بودم. فرصتی شد که مقداری روی برگههای قرآنی ام، راجع به آزمایش و نفاق برای خطبههای فردا، مطالعه کنم.