خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۰ / کتاب « عبور از بحران»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۰ / کتاب « عبور از بحران»

شبی دلهره آور و خاطره انگیز در جماران

  • تهران
  • سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۶۰

جلسه علنی داشتیم. بحث درباره لایحه بازسازی بود. چون یک‌فوریتی است و هر نماینده، می‌تواند هرگونه پیشنهادی بدهد، (آئین‌نامه ناقص است) پیشرفت نداشتیم، فقط یک ماده تصویب شد.

بعد از تنفس، اداره جلسه را به عهده آقای خوئینی‌ها گذاشتم و خودم به نخست‌وزیری برای شرکت در یک جلسه مشورت مهم امنیتی - سیاسی رفتم. این روزها از منابع مختلف، گزارش‌هایی می‌رسد که دشمنان، بنا دارند حرکت توطئه آمیزی در سطح کودتا یا آشوب در بخشی از کشور بکنند. سلطنت‌طلبان، محور توطئه‌اند و حوادثی مثل ربودن ناوچه و هواپیماها، مربوط به همین توطئه است. با حضور آقایان رجائی، باهنر، [موسوی] اردبیلی، [بهزاد] نبوی، [خسرو] تهرانی و [محسن] رضایی جوانب موضوع را بررسی نمودیم. احتمال موفقیت برای دشمن ضعیف است و احتیاطاً تصمیماتی اتخاذ شد؛ من‌جمله آماده‌باش ارتش و سپاه، بازداشت جمعی از متهمان بزرگ سلطنت‌طلب، حفاظت بیشتر از امام، خودمان، مجلس، صداوسیما و توجه بیشتر به ارومیه و هماهنگی تبلیغات در جهت هوشیار نگه‌داشتن مردم.

 عصر، طبق قرار با احمد آقا به محل استراحت آقای خامنه‌ای در شمال تهران رفتم. درباره نماینده دوم امام در شورای عالی دفاع به‌جای آقای نامجو که وزیر شده و شورای جانشین فرمانده کل قوا، مشورت کردیم. بیشتر از من می‌خواستند که بپذیرم، ولی با کارهای زیادی که دارم، ترجیح می‌دهم من نباشم. اگر کسی مناسب پیدا نشود، ناچار باید قبول کنم.

 شب را برای مراعات امنیت، به منزل احمد آقا رفتم. چون منطقه جماران، بهتر از هر جای دیگر محافظت می‌شود. اتفاقاً ساعت سه بعد از نصف شب، ضد هوائی‌های منطقه شروع به آتش باری کرد و احمد آقا به تصور اینکه شایعه کودتا، تحقق پیدا کرده و یا به خاطر من به منطقه حمله شده، من را بیدار کرد؛ اما خیلی زود آتش خاموش شد. معلوم شد شیئی نورانی در فضا دیده‌اند و احتیاط کرده‌اند و امام هم در همان لحظه، برای نماز شب بیدار بوده‌اند. دو باره خوابیدیم.