با کمی تأخیر به مجلس رفتم. بحث در جزئیات لایحه بودجه شروع شد و پیشرفت خوبی داشتیم. صبح و عصر جلسه داشتیم.
عصر، در جلسه شورای عالی دفاع، در ستاد مشترک شرکت کردم. آقایان مهندس [محمد] غرضی و مهندس سرداری از برنامه استفاده از آب در مقابل دشمن، شرحی ارائه دادند. کارهای نسبتاً جالبی انجام شده. فرماندهان لشکرهای 81 و 92 و 16 و 21 و 77 نیروی زمینی در جلسه شرکت کردند. ضمن تذکر، کمبود مهمات توپ 155 و بعضی از مهمات و سلاحهای دیگر، برنامه آینده نزدیک خودشان را در جبههها گفتند. تحرک لازم در جبهههای جنوب نیست. بااینکه دشمن با اعتراف خود فرماندهان، ضعیف و آماده هزیمت است. عذرشان هم کمبود مهمات و گرما است. ولی چون چند لشکر، قول حرکت دادند، شورا به انتظار حرکت نزدیک، فعلاً اقدامی نکرد، اما اگر تحرک لازم دیده نشد، باید فکری بکنیم. آقایان [ولیالله] فلاحی و [جواد] فکوری هم سخت طرفدار حرکت سریعاند. کوتاهی را از نیروی زمینی میدانند. آینده، حقیقت را روشن میکند.
خبرهای مقامات امنیتی، حاکی از پیشرفت در سرکوب ضدانقلاب داخلی و دستگیری عوامل آنها میباشد. ردپای بنیصدر هم با گرفتن برادرش پیدا شده. ممکن است به بازداشت او بیانجامد. بعضی معتقدند، در اختیار مجاهدین خلق است.
شب با محسن صحبت کردیم، و قرار شد بعد از امتحانش به ایران بیاید. آخر شب، خانم شهید بهشتی آمد و برای رفع مشکلات اداری در تعویض خانه مسکونیاش، کمک میخواست.
کمی راجع به مشکلات فکر کردم؛ صبر، اطمینان و امید خود و همراهان، توجهم را جلب کرد. فکر کردم بااینهمه خطر در جبهههای شمال و غرب و جنوب و نفوذ و ایذاء ضدانقلاب و از دست رفتن بخشی از کادرهای مهم و کمبودهای ناشی از انقلاب و شرارت استکبار و عوامل داخلی آنها و حال آقای خامنهای و کسالت قلبی امام و شکنندگی سلامت ایشان و اختلافات عمیق، جز لطف و هدایت و افاضه آرامش و صبر، توان ربوبی، نمیتواند این وضع را به وجود بیاورد. قبل از خواب سجده شکر بهجا آوردم و دعا کردم، برای ادامه این روحیهها که سرمایه تلاش، صبر، آرامش و امید است