ساعت هفت صبح در جلسه هیئترئیسه شرکت کردم. هشت دقیقه دیر رسیدم و هشتاد تومان جریمه شدم. علت تأخیر این است که بچهها را همراه میبرم و به مدرسه و به محل کارشان میرسانم و چارهای هم نیست. نمیشود با ماشین مستقل بروند و امنیت هم ندارند که همیشه با وسایل نقلیه عمومی بروند. بچهها هم گرفتار مشکلات من شدهاند.
بیشتر درباره کیفیت مطرح کردن شرکت در اتحادیه بینالمجالس بحث کردیم. جلسه علنی داشتیم. در فرصت تنفس با آقای محمد یزدی، درباره کمکاری و ضعف عملی هیئت بررسی اختلافات بحث کردیم و اینکه وظیفه اصلیشان را که رسیدگی به کار روزنامهها، مخصوصاً روزنامه « انقلاب اسلامی»- که به تشنج دامن میزند - انجام نمیدهند و پرونده گروگانها که ربطی به آنها ندارد - وقتشان را میگیرد. ایشان تا حدودی قبول کرد و پذیرفت که اگر بخواهند به تخلفات احتمالی گذشته رسیدگی کنند، از مسائل روز غافل میمانند و مخالفان همین را میخواهند.
بعد از جلسه، دو نفر از روحانیون مازندران آمدند و شکایت روحانیت مازندران را از استاندار ابلاغ کردند. عصر، جلسه « گروه ملی» بود، حدود هشتاد نفر بودیم و انتخابات به عمل آمد و کار تمام شد و دو نفر برای شرکت در بینالمجالس در مانیل، انتخاب شدند.
سپس، در شورای [مرکزی] حزب جمهوری اسلامی شرکت کردم، بحث درباره دولتی کردن تجارت خارجی بود که فقط مهندس طاهری موافق نبود.
شب، در جلسه مشترک مسئولان اجرایی و نمایندگان حزب شرکت کردم. دستور جلسه، انتقاد از حزب و روزنامه بود که تقریباً تمام انتقادات وارد بود و همه حاکی از ضعف تشکیلات و عدم انسجام و انضباط حزبی بود. آقای بهشتی قدری دفاع کردند و من هم انتقادها را پذیرفتم، ولی گفتم اکثریت حضار، به وظایف حزبی عمل نمیکنند و فقط توقعات از ما چند نفر مؤسسان حزب است.
شب، مهمان آقای لاهوتی بودیم؛ از امام و ماها شکایت داشتند که چرا در جریان حادثه کوچصفهان از ایشان حمایت نشده است. باید با ایشان صحبت و احساساتش را آرام و تنظیم کرد. بچهها در بحث شرکت داشتند.