اول وقت، پس از نماز و خواندن گزارشها، به جلسه کمیسیون آئیننامه رفتم که تا ساعت ده صبح ادامه داشت. سپس جمعی از نمایندگان مراجعه کردند و از جواب امام در پاسخ نامه من، مبنی بر اجازه استفاده از حق ولایتفقیه در تقنین مقررات ضروری موقت به مجلس، خوشحال بودند. کار مهم و راهگشایی است. بیشتر مراجعین، تیپ مشهور به ضد سرمایهداری بودند و اعلان آمادگی بیشتر برای کار میکردند. مصاحبهای تلفنی با روزنامه کیهان داشتم که درباره نامه امام توضیح دادم.
بعدازظهر، نمایندگان هوادار یا عضو حزب جمهوری [اسلامی] در مجلس نشستی داشتند و من هم شرکت کردم. درباره حزب و کارهای مجلس و جواب امام صحبت کردم، سپس با سفیر پولیساریو ملاقات داشتم. از وضع مبارزه مردم صحرا با اسپانیا، موریتانی و مراکش گفت که فعلاً فقط با مراکش میجنگنند و درخاک الجزایر ساکنند.
همسر شهید مالکی آمد. از کارهای شخصیاش و کارهای حزب صحبت داشت. از اینکه بعضیها میگویند، آقای مالکی که معرف «کلاهی» جنایتکار بوده که حزب را منفجرکرد و 74 نفر، من جمله آقای بهشتی را شهید کرد، مسامحه کرده؛ گله داشت.
شب در دفتر آقای مهدوی [کنی] با حضور آقایان خامنهای، [موسوی] اردبیلی، [محمد] غرضی، مهندس [میرحسین] موسوی جلسه داشتیم. کمبود ارز و فروش نرفتن نفت مطرح بود. قرار شد آقای غرضی به الجزایر و لیبی سفر کنند و با آنهادربارهفروش نفت و سیاست هماهنگ در قیمت نفت، مذاکره کنند.
بسیاری از اعضای اوپک، با تخفیف چند دلار در قیمت نفت، فروش را زیاد کردهاند. اگر بتوانیم وامی از آنها بگیریم، قیمت را پائین نمیآوریم؛ والامجبوریم. فعلاً فقط پانصد هزار بشکه صادر میکنیم که میخواستیم دومیلیون و پانصد هزار بشکه صادر کنیم. احمد آقا تلفن کرد و میگفت امام از مصاحبهها و سروصدای روزنامهها درباره واگذاری حق ولایت فقیه ناراحتند. مقداری درباره نخست وزیر صحبت کردیم. به جایی نرسیدیم.