جلسه علنی داشتیم. ادامه بحث بودجه، آقایان [دکتر حسن] آیت، [علیاکبر] ناطق نوری، [احمد] سلامتیان و [عباس] مظفر، صحبت کردند. بیشتر صحبتها سیاسی بود و هر کس در خط خود و علیه مخالف خود، صحبت میکرد؛ بودجه بهانهای شده است، برای تصفیهحسابهای سیاسی. آئیننامه ناقص است، باید اصلاح شود. هیئترئیسه تشکیل شد و برنامه هفته آینده را؛ تنظیم کردیم.
بعد از استراحت، بهسوی قم حرکت کردیم. در مدرسه فیضیه در جلسه باشکوهی از طلاب به مناسبت پایان سال تحصیلی، شرکت کردم و سخنرانی نمودم و به سؤالات [آنان] پاسخ دادم. فکر میکنم خیلی مفید باشد. مطالبی که گفتم، میتواند در تمام دوران تعطیلی که طلاب به اطراف کشور برای تبلیغ میروند، الهامبخش باشد. اهمیت انقلاب اسلامی و محتوای دو خط مهم موجود: خط امام و لیبرالیسم.
در دفتر مدرسه، حاجآقا مجتبی عراقی از انتشارات مجلس برای کتابخانه قم [کمک] خواست، قبول کردم.
چند طلبه کرمانی، زمینی برای مسکن میخواستند، قرار شد تهیه کنم. تعدادی قطعه زمین از پیش از انقلاب داشتهام که معمولاً به طلاب نیازمند، میبخشم. سر شب، به دیدن آیتالله [العظمی] گلپایگانی رفتم. مهربان برخورد کردند. تذکراتی درباره مراعات اخلاق در مجلس، تصفیه قوانین گذشته از مطالب خلاف، تصمیم در مورد مسائل مبهم، رسیدگی به تخلفات نهادهای انقلابی و احتیاط در روابط با لیبی دادند. از اینکه من گفته بودم، در خانه ایشان ردپای ضدانقلاب را دیدهام، گله کردند؛ که درباره همه آنها توضیحات قانعکنندهای دادم.
شب را در منزل آقای منتظری خوابیدم. ایشان قرص مُسکن خورده بودند و خوابآلود بودند و از ضعف کار قوه قضائیه گله و انتقاد داشتند و اطرافیانشان از حذف گروه نوری از صداوسیما، خوشحال بودند و از بیانات اخیر امام. چون هوا گرم بود و کولر هم نداشتند، شب را کنار پنکه خوابیدم و خیلی دیر به خواب رفتم.