خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۰ / کتاب « عبور از بحران»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۰ / کتاب « عبور از بحران»

خطبه نماز جمعه هاشمی در روز رای دادن مردم ایران به دکتر رجایی

  • تهران
  • جمعه ۲ مرداد ۱۳۶۰

  شب را در نخست‌وزیری خوابیدیم. از اول صبح، گزارش انجام انتخابات، در سراسر کشور می‌رسید. علیرغم تهدیدها و اظهارات گروهک‌ها، همه‌جا با شرکت وسیع مردم انجام می‌شود. انتخابات ریاست جمهوری و چند نماینده میان‌دوره مجلس شورای اسلامی است. چند مورد خرابکاری هم بوده ازجمله: انفجار یک اتومبیل در مقابل فرمانداری شهرری و شهادت یک عابر. انفجار بمبی در خیابان فرعی که در کپسول گاز گذاشته بودند و شهادت یک پاسدار و حمله به چند پاسدار در خیابان‌ها که دو سه نفر، شهید شدند. برخلاف پیش‌بینی دشمنان، انتخابات خیلی خوب برگزار شد. شرکت مردم، فوق انتظار بود. در بعضی جاها اوراق تعرفه، کم آمد و دو ساعت وقت تمدید شد. چهار کاندیدا بیشتر نداریم، آقایان [محمدعلی] رجائی، [علی‌اکبر] پرورش، [عباس] شیبانی و [حبیب‌الله] عسکر اولادی که پیش‌بینی می‌شود، اکثریت آراء از آقای رجائی باشد.

ساعت ده صبح در دانشکده افسری، مقابل مجلس رأی دادم. دانشجویان دانشکده در یک صف طولانی، منتظر دادن رأی بودند.  به دانشگاه تهران، برای اقامه نماز جمعه رفتم. آقای [عبدالله] جوادی آملی سخنرانی داشت. یک خطبه را درباره استحکام و حرکت تکاملی جمهوری اسلامی و دیگری را درباره برخوردهای امام علی (ع) ادا کردم؛ پس از نماز جمعه به خانه آمدم. بعدازظهر، در جلسه شورای عالی دفاع در ستاد ارتش، شرکت کردم. آقای فلاحی گزارش جبهه‌ها و آقای فکوری، گزارش رسیدن مهمات را - که نگران کمبود آن‌ها بودیم - و آقای مهندس [میرحسین] موسوی، گزارش عادی شدن آب رودخانه هیرمند را - که در جلسه گذشته فکر می‌شد، افغان‌ها آن را منحرف کرده‌اند - دادند. فرماندهان لشکرها را دعوت کرده بودیم. از خوزستان آمدند. اعتراض کردیم که چرا به وعده‌های حمله، عمل نشده. عذرهایی مطرح کردند و وعده کردند به‌زودی عمل کنند. افطار را در ستاد خوردیم و جلسه تا ساعت ده شب، ادامه داشت. برخوردهایی بین آقای [یوسف] کلاه دوز، قائم‌مقام فرمانده سپاه و ارتشیان پیش آمد که مهم نبود. مهندس [مهدی] چمران هم برای سرنوشت ستاد جنگ‌های نامنظم چمران، شرکت داشت. قرار شد تابع ارتش باشد.

 

 ساعت ده ونیم شب به منزل آمدم. عفت و بچه‌ها هم جایی دیگر مهمان بودند، فاطی وسعید برای شب‌زنده‌داری، در مراسم احیای مرکز دانشگاه امام صادق (ع) شرکت کردند

تصاویر ضمیمه