جلسه علنی داشتیم. لایحه لغو عبارت «فرمان همایونی» و جانشین کردن حکم مقام دیگری بهجای آن مطرح بود. لیبرالها از اینکه میدیدند قدرت آقای بنیصدر در بانک مرکزی از دست میرود، ناراحت بودند. سعی داشتند مجلس پا نگیرد که گرفت، ولی کار ناتمام ماند.
آقای بنیصدر طی نامهای، از من نوار سخنان آقای [بهزاد] نبوی در جلسه غیرعلنی گذشته را خواست که اگر لازم دید به مجلس بیاید و مطالبی بگوید، ولی من مجوزی برای تحویل اسناد سری مجلس نمیبینم و هنوز جواب نامه را نفرستادهام. ظهر فائزه و دوستش مهمان ما بودند و در دفتر من ماندند. سپس عفت، اقدس خانم، مهدی و یاسر آمدند. دفتر کار محیط خانوادگی شد و باصفا بود. آمدند که در مراسم عقد دوست فائزه شرکت کنند و پس از عقد به مدرسه رفاه رفتند.
عصر، مصاحبه تلویزیونی به مناسبت سالگرد افتتاح مجلس داشتم. آقای خلیل هدایت آمد و از اینکه دارائی، چک مالیاتی را - که ایشان اواخر زمان طاغوت، به فرمان امام نپرداخته بود و پس از انقلاب پرداخته و تاکنون وصول نشده و میخواهند ایشان را جریمه کنند -شکایت داشت. به وزیر دارائی نوشتم که مشکل را رفع کند.
آقای حسن بهروزیه، نماینده کلیبر که اعتبارنامهاش هفته آینده در مجلس مطرح میشود، آمد. وضع خودش را توضیح داد. سپس مهندس [عزتالله] سحابی آمد و از من برای تصویب شدن اعتبارنامه ایشان و حل مشکل مهندس منصور سحابی که بهحکم نماینده دادستان انقلاب، به اتهام همکاری با منافقان، از کار در کارخانه سیمان ممنوع شده، کمک خواست.
گروهی از علمای گرگان هم آمدند و از امامجمعه گرگان شکایت داشتند و نامهای از علمای مازندران برای امام داشتند. مایل نیستم در اینگونه اختلافات دخالت کنم.
پاسداری هم آمد و عقد ازدواجش را خواندم. شب در مدرسه شهید مطهری، برای تنظیم برنامه کلاسهای اسلامشناسی جلسه داشتیم. آقایان باهنر، خامنهای، جوادی آملی، [عبدالمجید] معادیخواه، امامی کاشانی و حقانی بودند. ساعت یازده شب بهطرف خانه آمدم.