خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال ۱۳۶۰؛ عبور از بحران
تصادف خطرناک ناطق نوری در رفسنجان
نزدیک ساعت 9 صبح به مجلس رفتم. پس از مطالعه گزارشها، آقای حیدری نمایندهبوشهر آمد و از نابسامانیهای شرکت نفت در جزیره خارک گفت، وضع وزارت نفت خوبنیست، وزیرمان [مجید تندگویان] و معاونش مهندس بوشهری اسیر عراق است، بعضی مدیرانتحت تأثیر مهندس [علی اکبر]معینفر خیلی با دولت آقای رجائی انسجام ندارند. باید فکریکرد.
سپس آقای [علی اکبر]ناطقنوری آمد و قصد استعفای از جهاد سازندگی داشت که بامذاکره منصرف شد. از تصادف خطرناکی که در جاده رفسنجان - یزد داشته تعریف کرد،الحمدالله به خیر گذشته. از روحیه سمینار دانشجویان و دانشآموزان اسلامی کرمان هم خیلی تعریف میکرد و از بیانسجامی حزب جمهوریاسلامی گله داشت. حق با ایشان است، حزبجمهوریاسلامی هنوز شکل و عمل حزب واقعی را به خود نگرفته است.
مصاحبهای با تلویزیون در مورد آقای سید محمد باقر صدر کردم. سپس ملاقاتی با سفیرایتالیا - که خواستار توسعه روابط اقتصادی بود - [انجام دادم] از اینکه بعد از انقلاب شرکتهایایتالیائی کارهایی در ایران انجام دادهاند، تشکر کردم و از اینکه هلیکوپترهای شنوک ما راتحویل ندادهاند، انتقاد کردم. گفت مسأله حل شده است.
بعدازظهر نمایندگان جهاد دانشگاهی آمدند و از خبر باز شدن دانشگاهها در این سال،نگران بودند. میگفتند هنوز برنامه درستی برای دانشگاهها تنظیم نشده است و از کم کاریستاد انقلاب فرهنگی ناراحت بودند. پیشنهادهایی هم داشتند که قرار شد تنظیم کنند و بدهند،من هم قول رسیدگی دادم.
سپس آقای گلسرخی کاشانی آمد. اقرار به اشتباه از موضعگیری گذشته خود، در رابطه باآقای شریعتمداری و حزب خلق مسلمان داشت. مشکلاتی در کار مرغداری و طرح پرورشماهی داشت که به ایشان کمک کردم.
به مرکز پاسداران منزل امام رفتم، با آنها نماز خواندم و سخنرانی کردم و مطالبی دربارهتوپ یکصدوهفتادوپنج و مرز ترکیه به خدمت امام فرستادم و شب را در منزل آقای بهشتی،مهمان بودیم .