از صبح تا ظهر در منزل آقای شیخ محمد هاشمیان در رفسنجان نشستم و جمعی از بستگان و آشنایان به ملاقات آمدند و مطالبشان را مطرح کردند. ظهر در نماز جمعه شرکت کردم. احساسات مردم خیلی خوب بود و بهطور اغراقآمیز از من ستایش شد. از این ستایشها خوشم نمیآید. سخنرانی مفصلی در ماهیت اختلافاتمان با آقای بنیصدر کردم و افشاگریهایی نمودم. فکر میکنم روشنگر و مفید باشد.
عصر بهطرف بهرمان نوق، روستای مسقط الرأس خودم، حرکت کردم. در بین راه اهالی اسماعیلآباد و فردوسیه اجتماع کرده بودند، برای استقبال ناچار برای تشکر صحبت کردم 3. غروب به سه قریه (بهرمان، نعمتآباد و قاسمآباد) رسیدیم. این سه روستا را که به هم متصل است، سه قریه نام نهادهاند. استقبال پرشوری نمودند و شعارها علیه بنیصدر بود. نماز جماعت خوانده شد و من سخنرانی کردم 4. ابتدا به منزل والده که منزل پدری ماست، رفتم. شام را در منزل آقای قاسم صفریان مهمان بودیم. جمع زیادی را شام دادند و شام مفصلی بود. آخر شب به کرمان رفتیم. قرار بود در منزل آقای سید حسین مرعشی - عضو شورای جهاد - بخوابیم. آدرس دقیق نداشتیم، به منزل آقای فهیم رفتیم و حدود ساعت یک بامداد، خوابیدیم.