خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۰ / کتاب « عبور از بحران»

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۰ / کتاب « عبور از بحران»

جلسه پشت جلسه برای عبور از بحران بنی صدر

  • تهران
  • سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۶۰

 عفت تب داشت. از خانه بیرون رفتم. مجلس جلسه علنی داشت. دو فوریت طرح، در عدم‌کفایت سیاسی رئیس‌جمهور و آئین‌نامه آن و ادامه بحث الحاق دادگاه انقلاب به دادگستری مطرح بود و جلسه، حساس و سیاسی بود. بحمدالله موفق شدم، خوب کنترل کنم.  حزب‌اللهی‌ها، اطراف مجلس جمع شده بودند و تظاهرات می‌کردند و خواستار سرعت عمل در عزل آقای بنی‌صدر بودند. در موقع تنفس، با آن‌ها صحبت کردم. شعارهای تندی علیه آقای بنی‌صدر می‌دادند.

 بعدازظهر هم برای جواب سؤالاتی  که از وزرا شده، جلسه داشتیم، خیلی سؤال شده که فرصت جواب، به دست نیامده و این برخلاف قانون اساسی است. چون من خسته بودم، اداره جلسه را به آقای پرورش سپردم و اشکالی در تنظیم دستور جلسه بود که کار متوقف ماند و جلسه تعطیل شد

عصر، شورای فرماندهی سپاه پاسداران آمدند و پیشنهاد می‌کردند که شورای فرماندهی کل قوا که پس از عزل آقای  بنی‌صدر، احتمالاً تشکیل می‌شود، مرکب باشد از دو نظامی و یک سپاهی؛ سرهنگ نامجو، سرهنگ فکوری  و محسن رضایی را پیشنهاد می‌کردند. قرار شد با امام صحبت کنیم.

 عصر و شب، در نخست‌وزیری جلسه‌ای با ستاد انقلاب فرهنگی داشتیم. درباره برنامه دانشگاه‌ها و تعیین مسئولیت‌ها - که فعلاً بین ستاد انقلاب فرهنگی و جهاد دانشگاهی و وزارت علوم مشکلاتی هست و تداخل وظایف و اختیارات پیش‌آمده - بحث شد؛ متأسفانه ستاد، هنوز برنامه مشخصی برای کار دانشگاه‌ها ندارد.

 عصر، خبر رسید که آقای بنی‌صدر، قصد فرار یا رفتن به غرب یا جنوب احتمالاً - برای توطئه دارد. سپاه از طرف امام، مأمور شد که جلوی  سفر ایشان را بگیرد. ولی آقای بنی‌صدر از محلی که بود به‌جای دیگری منتقل‌شده و دیگر از زیر نظر بیرون رفته، گفته می‌شود در اطراف ساوه است.

 آخر شب، با آقایان رجائی و بهشتی، جلسه مشورتی داشتیم و مقداری  در اطراف انتخابات ریاست جمهوری، بعد از آقای بنی‌صدر بحث کردیم، شام را همان‌جا صرف کردیم.

 دیروقت به خانه آمدم. متأسفانه عفت هنوز تب دارد و آمپول نوالژین تزریق کرده بود.

 خبر پیروزی سپاه و ارتش در دهلاویه خوشحال‌کننده است؛ ولی گویا خیلی مهم نیست.