خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال 1360 / کتاب « عبور از بحران»
آقای خامنهای، با اصرار احمد آقا از جبهه برگشته بودند.
جلسه علنی داشتیم. پیش از دستور، درباره اظهارات امام علیه لیبرالها و حمله اسرائیل به نیروگاه اتمی در حال ساخت عراق، صحبت کردم. طرح تعیین مهلت، برای امضای مصوبات مجلس، از طرف رئیسجمهور، مطرح بود. لیبرالها عقبنشینی کرده بودند و مخالفت نکردند. ظهر، خانمهای طلبه و دانشجوی شیرازی و محصلان انجمن اسلامی بیجار، در محل کتابخانه مجلس، با من ملاقات کردند. حزباللهی ناباند. امامجمعه سابق همدان با رؤسای نهادها و شخصیتهای همدان هم به ملاقاتم آمدند، برای اینکه اخباری را که این روزها گفته میشود، همدانیها طرفداری از بنیصدر کردهاند، تکذیب کنند و به قول خودشان از دیانت و حیثیت مردم همدان، دفاع کنند. آقای خامنهای، با اصرار احمد آقا از جبهه برگشته بودند، برای تدبیر در امر ارتش، در شرایط موجود. عصر، در جلسه دفتر سیاسی در محل کار آقای بهشتی، شرکت کردیم. همه بحثها در اطراف کیفیت برخورد با وضع موجود - که از ناحیه آقای بنیصدر پیش آمده بود - مقدار زیادی از وقتهای گرانبها را صرف اختلافات میکنیم. خدا رحم کند. شب، در جلسه مشورتی قوای سهگانه در نخستوزیری، شرکت کردم. آقای دکترعارفی، وزیر علوم هم بود و درباره ستاد انقلاب فرهنگی و افتتاح دانشگاه ها بحث کردیم. آقایعارفی، معتقد بود، ستاد کاری اساسی نکرده و آقای باهنر هم جواب درستی نداشت. قرار شد، هفته آینده با شرکت همه طرف ها، تصمیم روشنی درباره دانشگاه ها بگیریم.
خبری از آماده شدن بنیصدر، برای خروج از کشور رسید و گویا در همین رابطه، دو نفر ازدفتر ایشان بازداشت شدهاند. امروز، آقای بنیصدر در کرمانشاه مانده و با عشایر سنجابی، جلسه محرمانه داشته، معلوم نیست میخواهند چه بکنند. آخر شب، خبری از شهادت جمعی پاسدار و ارتشی در اطراف مهاباد رسید که متأثر شدیم. در داخل تهران، حزب اللهیها میدان حرکت آشوبگرانه ضدانقلاب و بنیصدریان را تنگکردهاند و حزب کمونیست و رنجبران و مجاهدین خلق از بنیصدر حمایت و دعوت به راهپیمایی کردهاند. دفتر هماهنگی، با تأیید این گروه ها، کاری از پیش نبرد و کسی شرکت نکرد، جز افرادی از خودشان.