امروز به خاطر تعطیل روزنامه، احتمال حوادثی حتی در مجلس میدادم. جلسه علنی داشتیم. اتفاق مهمی نیفتاد. لیبرالها جلسهای برای خود داشتند و چندنفری نامهای اعتراضآمیز نوشتند و تذکر دادند.
رئیسجمهور، مطالب اعتراضیه خودش را در نشریهای بنام « پیام رئیسجمهور» منتشر کرد، حتی کارنامه و اعلامیهها را. دعوت به راهپیمایی کردند. جمعیت زیادی جمع نشد، فقط حدود پانصد نفر که در مقابل گروه کوچکی از حزباللهیها متفرق شدند. خواستند بازار را هم تعطیل کنند، شکست فاحشی خوردند. در همدان هم که رئیسجمهور به شهر خودش پناه برده بود، حمایت درستی از ایشان نکردند. در شیراز، دکتر [ابراهیم] یزدی از حزباللهیها کتکخورده و من در مجلس این کار را تقبیح کردم. امام، امروز سخنرانی تند و جالبی فرمودند و سنگ تمام گذاشتند؛ از اقدام دادستان حمایت کردند، مخالفان را تهدید کردند، تأکید روی اعتبار قوانین و تعبیرات دیکتاتور و محمدرضا پهلوی در مورد مخالفان قانون. فکر میکنم زمینه اظهار و اقدام را از مخالفان کاملاً گرفتند و آنها را مات کردند. احمد آقا، با موافقت امام، مقدمات تغییرات اساسی را در فرماندهی ارتش فراهم میکند و آقای خامنهای را که در جبهه جنوباند، برای این [منظور] به تهران خواسته است. بعدازظهر، گروهی دویستنفری از خانمهای نرس و پرستار بیمارستانهای خوزستان، به دیدن من آمدند. برایشان صحبت کردم. شعار حزباللهی میدادند. جالب است. عصر، در شورای قضائی جلسه مشورتی با حضور اعضای شورا و نخستوزیری داشتیم. وضع جاری را بررسی کردیم و خط حرکت آینده را ترسیم نمودیم و به نیروهای سپاه و کمیتهها برای احتیاط، آمادهباش دادیم. بنا بود مناظره بنیصدر و ... درباره بودجه پخش شود. با پیشنهاد خودش و استقبال ما به تأخیر افتاد. تا آخر شب، اتفاق مهمی گزارش ندادند. خیلی خوب میگذرد و مخالفان فکر نمیکردند، این اندازه بی پایگاه و ضعیف باشند.