امروز تعطیل بود و در خانه ماندم. مطالعه میکردم. پیش از ظهر احمد آقا آمد. یک جفت کفش که برای امام عیدی آورده بودند، به من داد. نامهای از اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان اروپا به امام را به ایشان دادم، خواستهاند که امام پیامی برای سمینارشان بفرستند. در مورد نامه نمایندگان مجلس به آقای گلپایگانی هم نظر احمد آقا این بود که امام مخالف نیستند ولی درست نیست که منتسب به کسب اجازه از ایشان بشود.
از طرف تلویزیون آمدند و پیامی به مناسبت لحظه تحویل سال از من ضبط کردند. دو سه بار فیلم خراب شد و مقداری از وقتم را تلف کردند. با اخوی محمد، تلفنی صحبت کردم و تذکراتی در مورد برنامههای تلویزیون دادم.
ظهر آقای [محسن] رضایی از دزفول تلفن کرد و گفت عراق در ناحیه شوش از دیشب حمله کرده و از من میخواست که به جنوب بروم؛ برای مطلب مهمی که دارند. گفتم ایشان به تهران بیاید که بتوانیم با امام و دیگران هم مشورت کنیم. ایشان با یک جت اف 5 آمد. ساعت چهار بعدازظهر به اینجا رسید. نیم ساعت در راه بوده است، معلوم شد حمله عراق موفق نبوده و حدود صد اسیر از عراقیها گرفتهاند. صدها نفر از آنها را کشتهاند و آنها را متوقف کردهاند، ولی جنگ ادامه دارد و ممکن است نیروهای ما را مشغول کنند و مانع انجام طرح بزرگ کربلای 2 بشوند.
مشورت داشت که از محورهای دیگر حمله کنیم، پذیرفتیم. امام را هم زیارت کردند. [استخاره] میخواست که امام گفتند مورد استخاره نیست، به امید خدا با معیارهای عقلانی عمل کنید. عصر آقای [علیاکبر] محتشمی سفیر ما در سوریه آمد و درباره مشکلاتش در رابطه با سفر سوریها به ایران از من کمک خواست. آخر شب آقای [محسن] رضایی اطلاع داد که امشب عملیات نداریم.
به سختجانی خود اینقدر نبود امیدم که ...
روزنامه جمهوری اسلامی با دعوت عامی خواسته است که هر کس میخواهد، میتواند برای شهدای فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی مقاله بنویسد.
و من که فرصتم از خیلیها کمتر است، این دعوت را بیش از همه، متوجه خودم میبینم و شما هم انصاف بدهید که امروز در پشت کره زمین، کسی نیست که بهاندازه من فکر و کار و احساس و شغل و سابقه و آینده و بالاخره موجودیتش به آن فاجعه عظیم و قهرمانان شهیدش بسته باشد.
مطمئنم که قلمم قدرت ترسیم حال و احساس و ادراکات و تصورات آن لحظاتم را ندارد و شاید اگر آن شب چیزی مینوشتم، صورت گویاتری را در تاریخ ثبت میکردم؛ اما بالاخره هنوز هم شبحی از آن حالات را در خود دارم و اگر میسور را با معسور از دست ندهم، بهتراست.