در منزل مقداری مطالعه کردم، ساعت ده به مجلس رفتم. در کمیسیون آئیننامه شرکتکردم. آخرین جلسه بود واصلاحاتی شد. بعدازظهر جلسه هیأترئیسه داشتم. طرحی که درکمیسیون استخدامی در مورد کارکنان مجلس گذشته بود و حقوق آنها را بیحساب بالا بردهبود، به خاطر اینکه منبع تأمین این خرجاضافی را تعیین نکرده بود، ناقص دانستیم وموقوف الاجرا گذاشتیم.
اول شب در جلسهای با حضور ستاد انقلاب فرهنگی و وزرای علوم و آموزشوپرورشو... شرکت کردم. تربیت معلم و دبیر مطرح بود که ستاد میخواهد آن رایکپارچه کند و دراختیار وزارت علوم بگذارد. معلوم شد اکثر امکانات ازوزارت آموزش وپرورش است. بحثزیاد شد و به این نتیجه رسیدیم که هیچیک از دو وزارتخانه مستقلاً و به تنهائی نمیتوانند آن رااداره کنند. باید دوامکانات ترکیب شود. پیشنهاد شد کمافیالسابق دبیر را دانشگاهها تربیتکنند،ولی جدا از محیط دانشگاههای متفرقه، و بقیه را آموزش وپرورش؛ و تصمیمنهائی بهجلسه بعد موکول شد. شام را مهمان آقای خامنهای بودیم. با نخستوزیر و احمد آقا مطالبفراوانی در مورد سیاست خارجی و اقتصادی و نظامیمورد رسیدگی قرار گرفت.
ساعت دوازده شب به مجلس آمدم، اخبار را گرفتم و خوابیدم. گفتند عفت منتظر تلفن مناست. بعداً معلوم شد، از سرنوشت محمود محیالدینی که عصر امروز با دیدن منظره ترور وشهادت یک کاسب حزباللهی با افسر شهربانیمشاجره کرده و پیدا نبوده، نگران شدهاند. بهقم رفته بوده.