خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۶۰ – عبور از بحران
صبح زود، در دفتر آقای خامنهای با آقای [عباس واعظ]طبسی مذاکرات را ادامهدادیم.راجع به راه افتادن دانشگاهی که ایشان در مشهد، برای علوم دینیساختهاند و سرعت عمل درساختن و تکمیل فلکه اطراف صحن مطهر و خیلیچیزهای دیگر. خانم دکتر لی از اهالی کرهجنوبی - که پزشک طب سوزنی است برای معالجه آقای خامنهای آمد. برای معالجه دستایشان، از روش طبسوزنی استفاده میکند. منظره سوزن گذاردن را تماشا کردم. تقربیاً سیسوزن دردستها و پاها و کتفهای ایشان فرو کرد و مدت هشت دقیقه به همان حالگذاشت.مدعی است که ظرف ده روز درد میخوابد و ظرف نه ماه خوبمیشود. آقای خامنهایمیگویند، در این پنج روز که کارکرده، درد تخفیفیافته.
ساعت هشت، به مجلس رفتم. جلسه علنی داشتیم. تفسیر قانون بود، چندسئوال از وزارتبهداری را جواب دادیم. قسمت آخر اداره جلسه را به عهدهآقای موسوی خوئینیها گذاشتم وبه دفتر رفتم. ظهر به مراجعات پاسخ دادم و گزارشها را خواندم. پس از استراحت عصر، دو مصاحبه خیلی مفصل با کیهان و اطلاعات داشتم. یک ساعت و ربع با کیهان و دو ساعت ونیم با اطلاعات. مصاحبهگر اطلاعات آقای جلال رفیع هم زندان دوره طاغوت بود و جلسه گرمی داشتیم.
شب، به دفتر آقای خامنهای رفتم. ستاد انقلاب فرهنگی و نخست وزیر و وزرابودند. راجعبه ادغام وزارت بهداری و دانشکدههای پزشکی، به منظور تربیتبیشتر پزشک، بحث بود وطرح آنها تصویب شد. قرار شد دولت به مجلسبفرستند.
سپس جلسهای با مسئولان سپاه برای بحث در حدود وظایف مسئولیتها واختیارات سپاهداشتیم. آنها اطلاعات کار فرهنگی و بسیج را میخواهند. ساعتدوازده شب، کارها تمام شد.شام تخم مرغ خوردیم و من برای خواب به مجلسرفتم. اخبار ساعت دوازده شب را گرفتم.