به مجلس رفتم. صبحانه را در مجلس خوردم. پیش از ظهر و بعدازظهر،گزارشها را مطالعه کردم و کارهای اداری را انجام دادم. قرار بود رئیس جمهور بهمجلس بیایند که لغو شد، به علتاینکه نخست وزیر برای بودجه میآید، گفتم ازدستور هفته حذف شود. عصر مصاحبهای بامجله آیندهسازان ارگان انجمنهای اسلامی و مجله سروش کردم.
سپس، در دفتر آقای خامنهای در شورای عالی دفاع شرکت کردم. اختلافاتستاد مشترکبا نیروها و مخصوصاً نیروی زمینی مطرح بود. آقای ظهیرنژاد،معترض است که نیروها گزارشدرست به ستاد نمیدهند و حقوق اختیاراتمحوله از طرف امام به او را، مراعات نمیکنند وآنها دفاع کردند و چیزی ثابتنشد و آنها هم اعتراضاتی داشتند.
وزیر خارجه گزارش داد که انگلستان، اظهار تمایل به انجام قراردادهایش رادارد ومیخواهد سفارتش را فعال کند و حاضر شده کشتی خارک را که خریدهشده و تحویلنمیداده، تحویل دهد. از فرمانده نیروی دریائی، درباره ضعف عملکرد، سئوال شد و او دفاعکرد و برنامهای برای دفاع از جزایر خلیج فارس،مطرح گردید. تا ساعت یازده شب، جلسهادامه داشت و من پس از جلسه،مصاحبه کردم. سخنگوی شورای عالی هستم.
آقای خامنهای، به خاطر درد دستشان زودتر جلسه را ترک کردند. اخیراً خانمدکتر لیپزشک طب سوزنی کرهای، دارد با سوزن،دست ایشان را معالجهمیکند و مدعی است، پس ازده روز دستشان خوب میشود. اگر موفق شود،جالب است. به خاطر نگرانی از وضع جسمیایشان، به هر وسیله متوسل میشویم. ساعت یازده و نیم با آقای خامنهای، شام سوپ خوردیم،مقداری مذاکره کردیم و سپس، ساعت دوازده شب برای خواب به مجلس رفتم. در جلسهشورای عالی دفاع، معلوم شد تلفات ما در شیاکوه کم بوده است.