جلسه علنی داشتیم؛ در ادامه بحث از لایحه بازرسی کل کشور. نگران نطق های تند قبل ازدستور، علیه نهضت آزادی بودم؛ کنترل کردم. آقای یار محمدی مطالب تندی تهیه کرده بود،که به خواهش من، از صحبت منصرف شد. آقای رضوانی که تندتر از دیگران است، دراظهاراتش مراعات کرد. حرف هایش را دیروز با مردم، در مقابل مجلس گفته بود. به خیر گذشت. مهندس بازرگان شرکت نکرده بود. احتمال میرفت که دوستانش هم شرکت نکنند، ولی آمده بودند. آقای سازگارنژاد، از اهانت آقای یارمحمدی شکایت داشت. در حضور من نزاعشان درگرفت. آقای یارمحمدی، یک سیلی پراند که نخورد، ولی خیلی بد بود. در تالار دو طرف صندلی من ایستاده بودند. با خوشرویی به قضیه خاتمه دادم، ولی باید رسیدگی کنم.
بعد از جلسه، آقای محمودی، نماینده گلپایگان آمد و از مزاحمت های ارگان های انقلاب،علیه ایشان در گلپایگان شکایت داشت. جزو طرفداران آیت الله گلپایگانی است و میگویند،چرا با بعضی از لیبرال های مجلس دوستی دارد، ولیخود ایشان این اتهام را رد میکند.
گزارشات را خواندم. خبر مهمی نبود. تروریسم از نفس افتاده است. با آقای[اسدالله]لاجوردی مفصلاً صحبت کردم، خودشان را موفق میدانند و منافقان را رو به شکست و اضمحلال.
عصر، گروهی از اعضای «فجر اسلام» آمدند و درباره کارهایشان مشورتمیکردند. قبلاًمشاور و معین آنها شهید مظلوم بهشتی بوده، اکنون از منمیخواهند که نقش آقای بهشتی را ایفاکنم.
شب به خانه جدید، در جنب منزل امام آمدم. خانهای که به من، به عنوان اجاره واگذار شده.به خاطر ملاحظات امنیتی اینجا را ترجیح دادهاند. حدود ششصد مترزمین و شش اتاق و زیر زمین دارد؛ برای ما کافی است. در کوچه بن بست است.دیوار بلند حسینیه جماران وسروصداهای همیشگی ملاقات کنندگان امام و برنامههای حسینیه، مزاحم است. اما امینت وهم جواری امام امتیاز است. خانه ملکی خودم در دزاشیب، متروک میماند که برای بچهها بازسازی شود. آقایانمنتظری، خامنهای، مهدوی[کنی]، [موسوی]اردبیلی و من در منزل احمد آقا شام دعوت داشتیم.به خاطر ملاحظات امنیتی، آقایان امشب اینجا آمده اند برای فردا.