ساعت هفت صبح تا ساعت ده، جلسه کمیسیون آئیننامه داشتیم. صبحانه را ضمن کار در جلسه صرف کردیم. ده ماده پیشرفت کردیم. به دفترم آمدم و کارهای اداری را انجام دادم.
ناهار را، طبق قرار قبلی، به منزل آقای خامنهای رئیسجمهور رفتم. درباره نخستوزیر، نماز جمعه، حفاظت و کارهای دیگر، مشورت کردیم و بعد از نماز ظهر به دفترم برگشتم. نماینده آبادان، آقای [ایرج] صفاتی دزفولی آمده بود و مطالبی داشت؛ انجام دادم.
پس از استراحت، از ستاد جنگهای نامنظم آمدند و شکایت کردند از مدیریت جنگهای نامنظم؛ و پیشنهاداتی داشتند.
احمد آقا تلفن کرد و اطلاع داد که خبر سوءقصد به [انور] سادات رئیسجمهور مصر روی تلکس آمده. اخبار تلکس مجلس را خواستم. متصدی تلکس رفته بود و بینظمی داشت. بالاخره ورقهای آوردند. معلوم شد در جریان سان دیدن و تماشای رژه، به او و همراهانش حمله شده و او و چند نفر دیگر کشته و زخمی شدهاند. گروهی از مردم ما از خوشحالی، شب بر پشتبامها اللهاکبر گفتند.
اول شب، مسئول اطلاعات، آقای خسرو تهرانی و گروهی از دوستانش آمدند و درباره تشکیل اطلاعات مرکزی که سپاه مخالفت میکند، بحث کردیم. قرار شد جلسه مشترکی تشکیل دهیم. شب به خانه آمدم. عفت فرشها را به خانه جدیدی که در جوار بیت امام گرفتهایم، برده و خانه بیحال بود و عفت خسته. اخبار مربوط به مرگ سادات را بهطور مفصل از صداوسیما نقل کردند.