خاطرات روزانه / آیت الله هاشمی رفسنجانی / سال ۱۳۶۰ / کتاب عبور از بحران

اول وقت، تیمسار فلاحی از خوزستان تلفن کرد که دیشب، ساعت دوازده، عملیات طرح‌ حمله به نیروهای عراقی در شرق کارون شروع شده و در ساعت اول، دشمن از هر طرف ‌ محاصره و در حال انهدام است. این همان چیزی است ‌که در یادداشت‌های گذشته مکرر خوانده‌اید و منتظرش بودیم. یازده ماه پیش، عراق با پل زدن روی کارون به شرق نفوذ کرد و جاده آبادان - اهواز و آبادان -ماهشهر را تصرف کرد و آبادان را محاصره نمود و امروز نیروهای ما با واردکردن ضربه کاری، آن‌ها را شکست دادند. تا آخر شب، آخرین خبر این است که به‌کلی تارومار شده‌اند. هزارها اسیر و مقدار زیادی غنائم و تعداد فراوانی کشته و مجروح داده‌اند. ممکن است این پیروزی، مقدمه شکست نهایی عراق و پیروزی کلی سیاسی و نظامی ما بشود.

مجاهدین خلق، که در داخل با عراق همکاری دارند، امروز با ایجاد چند صحنه جنون‌آمیز با برخورد مسلحانه، تلاش کردند که نشاط و شور این پیروزی را بگیرند، ولی موفق نشدند، چند اتوبوس را آتش زدند و چند نفر را شهید و مجروح کردند و خودشان ده‌ها کشته و اسیر دادند. اکنون رسماً به‌صورت ستون پنجم دشمن عمل می‌کنند. مجلس جلسه علنی داشت و تعدادی مصوبه و ارجاع به کمیسیون‌ها برای تصویب.

آقای [محمدرضا] امین ناصری، نماینده آستانه اشرفیه آمد و از فشار حزب‌اللهی‌ها شکایت داشت. عصر، گروهی از نمایندگان - به‌اصطلاح - لیبرال که در تعطیلی مجلس، به لیبی و الجزایر سفر کرده بودند، آمدند و گزارشی ازسفرشان دادند و همان شکایت امین ناصری و پیشنهاد چاره‌ای برای درگیری‌های داخلی و کم شدن خشونت داشتند و همه این‌ها دنبال این مطلب‌اند. بعضی حسن نیت دارند و بعضی‌ها از تارومار شدن مجاهدین خلق نگران‌اند. گفتم، آن‌ها جنگ داخلی راه انداخته‌اند؛ چه بکنیم؟!.

عصر، شورای مرکزی حزب، جلسه داشت. آقای شریف خانی به‌عنوان قائم‌مقام تعیین شد. شب، زودتر به خانه آمدم که اخبار پیروزی‌های امروز را گوش دهم؛ خیلی جالب است و اعجاب‌انگیز.