خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1360 / کتاب عبور از بحران
تصفیه یاران ابوشریف از سپاه !
پیش از رفتن به مجلس به عیادت آقای خامنهای رفتم، حالشان رو به بهبودی است و مسائل جاری را با ایشان در میان گذاشتم و مشورت کردم. آقایان دکتر شیبانی و ابوالقاسم سرحدی زاده هم آمدند و خبر سوءقصد به جان آقای عسگراولادی نایبرئیس مجلس و کاندیدای ریاست جمهوری را و نجات ایشان و کشته و زخمی و دستگیر شدن هر سه مهاجم را دادند. به مجلس آمدم و تلفنی با آقای عسگراولادی در بیمارستان سوم شعبان، صحبت کردم. دستشان مجروح شده و مهم نیست. مهاجمان از مجاهدین خلقاند. یکی از اهدافشان، ظاهراً تأخیر انداختن انتخابات ریاست جمهوری است.
در دفتر کارم، مشغول نصب شیشههای ضدگلوله به پنجرهها هستند و دفتر نامنظم است. آقای یارمحمدی با نقشه ساختمان دویست دستگاه منزل مسکونی برای نمایندگان مجلس و آقای دکتر ولایتی با طرح پوستری برای یادبود شهدای مجلس در فاجعه انفجار بمب، در دفتر مرکزی حزب جمهوری، برای مشورت آمدند.
ظهر، آقای نوری معاون وزارت خارجه آمد و پیشنهاد نخستوزیری مهندس [میرحسین] موسوی را داد. آقای [فضلالله] محلاتی [نماینده امام در سپاه] آمد و درباره تصفیه یاران ابو شریف از سپاه شکایت داشت و کمک خواست.
آقای ربانی املشی دادستان کل کشور تلفن کرد و تقاضای انگشتر حفاظت، ساخت حافظیان برای آقای رجائی داشت. بعد از به وجود آمدن ناامنی، این نوع چیزها رواج یافته و اکثر شخصیتها گرفتهاند، منجمله خود من.
عصر پاسداری برای اجرای صیغه عقد ازدواج مراجعه کرد. آقای سید محمود قمی آمد. شکایت از بدرفتاری سپاه و کمیتهها با بیت ایشان داشت و کارهای شخصی دیگر.
آقای کامران آمد. درباره اشتغال محمد دوست و صیاد شیرازی صحبت داشت. ساعت پنج بعدازظهر در جلسه شورای عالی دفاع شرکت کردم، گزارشی از وضع جبههها که اکثراً راکدند و در انتظار حرکت و طرحی برای طرد دشمن از اطراف آبادان و موضوع مذاکره با پاکستان و کمبود آب رود هیرمند، مطرح شد.