خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1360 / کتاب عبور از بحران

خاطرات روزانه/ آیت الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1360 / کتاب عبور از بحران

بررسی احتمال تونل زدن به منزل هاشمی!

  • شنبه ۲۷ تیر ۱۳۶۰
خواسته‌ها و توصیه‌های رهبران حزب توده از هاشمی

اول وقت، از طرف ستاد ارتش چند نفر کارشناس امنیتی آمدند، برای بررسی وضع امنیتی ‌منزل. پاسدارها گزارش داده بودند که صداهای نامأنوسی شنیده می‌شود. احتمال نقب زدن داده‌اند. به بیمارستان اختر، برای عیادت چند نفر از مجروحان انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری رفتیم. دو نفر، آقایان صفاتی دزفولی نماینده آبادان و نجفی نماینده شهرضا مانده بودند و بقیه مرخص شده بودند و جمعی از مجروحان جنگ را نیز زیارت کردم. ازآنجا به بیمارستان قلب، برای عیادت آقای خامنه‌ای رفتم. حالشان بهتر است، بی‌نشاط هستند؛ که حق دارند. با شنیدن حادثه وقوع انفجار و شهادت 74 نفر از بهترین یاران و تعویض مکرر خون و عمل مکرر جراحی با آن ضعف بنیه و... نزدیک ظهر به مجلس رفتم. جلسه علنی نداشتیم. به کارهای دفترم رسیدم. گزارش‌ها را خواندم. عصر آقای سید مهدی هاشمی، مسئول نهضت‌های آزادی‌بخش آمد و مشکلات کار خود را در رابطه با ارز و فرودگاه و نداشتن ضوابط مشخص مطرح کرد. مصاحبه‌ای با مجله صف، ارگان اداره سیاسی ایدئولوژیک ارتش، درباره شرح‌حال خودم ‌داشتم. خیلی طولانی بود. مصاحبه‌ای با خبرنگار رادیوی سوئد که بیشتر درباره اعدام‌ها و آقای ‌بنی‌صدر بود. حاج احمدآقا خمینی هم آمدند و راجع به پرونده‌ای که برای یکی از آشنایان پیش آمده ‌بود، کمک و رسیدگی عادلانه می‌خواستند. پاسداری برای خواندن خطبه عقد ازدواج مراجعه کرد - که چون وارد دفتر رسمی نکرده ‌بود - به بعد موکول کردم. دو نفر از کارمندان مجلس هم برای کارشان مراجعه کردند. با آقایان‌رجائی و باهنر درباره نخست وزیر آینده، تلفنی بحث کردیم. افطار به خانه آمدم. اخوی محمد و خانواده‌اش مهمان ما بودند. آقای فتوحی آمد و درباره ‌استفاده از منزل مجاور صحبت کرد و پیشنهادی برای ایجاد واحدهای تصفیه سریع نفت داشت. در اخبار خارج، حمله اسرائیل به لبنان و کشتن بیش از 300 نفر و جرح 800 نفر؛ فاجعه ‌عظیمی است. دولت‌های عربی بی‌عرضگی بروز می‌دهند.  شورش انگلستان که مبارزه رنگین پوستان، دولت را در معرض سقوط قرار داده است، خبرمهم روز است  و بریتانیا را دچار مشکل عظیمی کرده. آقایان کیانوری و عموئی از رهبران حزب توده آمدند و خواسته‌هائی داشتند وتوصیه‌هائی.