خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال / سال 1362 / کتاب «آرامش وچالش»
خبر آیتالله خامنهای از جنوب به هاشمی *** هدیه هاشمی به مداح اهل بیت(ع)چه بود؟
تمام روز در خانه بودم. خانواده کوثری پس از روضه خوانی برای امام در حسینیه جماران به خانه ما آمدند. آقای کوثری روضهای خواند و حالی دست داد. مقداری پسته و هزار تومان به او هدیه دادم. بخشی از وقتم را صرف مطالعه مقاتل کردم و بقیه را به مطالعه تاریخ احزاب سیاسی ایران و استخراج صفات ممدوح و مذموم از علم اخلاق نمودم.
عصر با نخست وزیر در مورد ضرورت تعقیب شکایات مردم و تسریع در معرفی وزرای جدید صحبت کردم. خبر داد در علوفههای جازموریان آتشسوزی عظیمی رخ داده و خسارت زیاد است. شب با [آیتالله]آقای خامنهای صحبت کردم. اطلاع داد که امشب عملیات انجام نمیشود؛ قرار بود انجام بشود. عفت و یاسر که به قم رفته بودند، شب برگشتند. ظهر، آقا جلال از یکی از تکایا برای ما غذای امام حسینی آورد. زیاد بودبه آشنایان اطلاع دادیم؛ آمدند بردند. از مجلس هم آورده بودند، به پاسدارها دادیم. باز هم اضافه آمد که شام هم خوردیم و برای بعد هم ماند.