خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال / سال 1362 / کتاب «آرامش وچالش»
خبری که هاشمی به همسرش نداد *** اقامه نماز جمعه توسط آیتالله خامنهای
وقتی برای سحری خوردن بلند شدیم، آقا جلال تلفن زد که کاظم مرعشی تصادف کرده و او رإ؛ااظظ به بیمارستان بردهاند. به عفت نگفتم؛ چون خیلی ناراحت و دلواپس بود. به زحمت برای تلفنهایی که در این خصوص میشد، محملی درست میکردم. به پاسدارها گفتم، دیگر تلفن را به داخل وصل نکنند. عفت به خواب رفت، ولی من خوابم نبرد. نمازجمعه را آقای خامنهای اقامه کردند و من در خانه ماندم. مطالعه میکردم ولی بیخوابی بُرد کارم را کم کرده بود. کاظم از بیمارستان مرخص شد و به خانه ما آمد؛ او را به خاطر بی احتیاطی سرزنش کردم. حالش بد نیست. آقاسید محمد علی شیرازی تلفنی گفت از طرف پدرش، پیامی دارد. وقت خواست؛ گفتم فردا به دفتر بیاید.