چنان که قبلاً عرض کردم پس از دو سال برای ادامه ی تحصیل به قم هجرت کردم و چند سالی در حوزه ی قم مشغول تحصیلات حوزوی بودیم که به امر حضرت آیت الله العظمی بروجردی بنا شد گروهی از طلاب جوان برای تبلیغ در خارج از کشور آماده ی اعزام شوند. در ابتدا مرحوم آقای محققی به آلمان اعزام شدند و گروهی از طلبه های جوان تر مانند بنده، مرحوم شهید مفتح، جناب آقای هاشمی رفسنجانی، آقای حاج شیخ علی غفوری قزوینی، اخوی ما، آقای میرزا علی اصغر کنی، آقای طاهری خرم آبادی و آقای امامی و آقای نوری همدانی و عده ای دیگر به تهران اعزام شدیم و برای آمادگی علمی و فرهنگی، تابستان ها به مدرسه ی علوی می آمدیم که زبان و دروس جدید بخوانیم. دوره ی دبیرستان را ما در مدرسه ی علوی تمام کردیم.
شنیدن صدای هاشمی در سلول انفرادی
در سال 1353 تا مدتی من نمی دانستم که آیت الله طالقانی بازداشت شده اند، چون زندانی بودم و از بیرون زندان خبر نداشتم. همان شبی که مرا گرفتند آقایان هاشمی، طالقانی و لاهوتی را هم گرفته بودند. ما چهار نفر پرونده مان از یک نظر مشترک بود و در ارتباط با مجاهدین خلق بود. می گفتند شما به اینها کمک های مالی کرده اید و با آنها ارتباط دارید. البته مسئله ی اسلحه را هم می گفتند گرچه از من مسئله ی سلاح را نمی پرسیدند و بیشتر روی جنبه مالی تکیه می کردند. مدتی در کمیته ی مشترک در سلولی تنها بودم، تا شبی دیدم صدای آقای هاشمی می آید. آقای هاشمی با پاسبان و نگهبان که آنجا بودند صحبت می کرد. دیدم صدا آشناست. خوب گوش کردم دیدم صدای آقای هاشمی است. بعد نگهبان آمد، من پرسیدم مثل اینکه این آقای هاشمی بود؟ گفت: آقای هاشمی رفسنجانی است که ایشان هم زندانی است، همان شبی که شما را گرفتند ایشان را هم گرفتند.
هاشمی پیش دکتر شیبانی در زندان، فرانسه میآموخت
صبح ها وقتی آقای هاشمی نماز می خواندند مقید بودند که هر روز قرآن بخوانند. نمی گویم صدای آقای هاشمی خیلی بد بود، ولی هیچ خوب نبود. آقای لاهوتی خیلی شوخی می کرد، می گفت: آقای هاشمی! بخوان که من دارم کیف می کنم! آقای هاشمی هم مقید بود که قرآن را با صوت بخواند. واقعاً هم صدایش خوب نبود. ایشان یک مدتی قبل از صبحانه بعد از اینکه قرآن می خواندند به مطالعه ی آیات می پرداختند. آقای هاشمی در این جهت خیلی پرکار بود. همان کاری را که الان بخشی از آن چاپ و منتشر شده، می نوشتند. ایشان از اول قرآن شروع کردند و یک قسمت از وقت شان درباره ی قرآن می گذشت. یک قسمت دیگر وقت شان به خواندن زبان فرانسه نزد آقای دکتر شیبانی می گذشت. یک مقداری هم سابقاً انگلیسی خوانده بودند که در آن موقع تمرین زبان داشتند. نمی دانم الان بلدند یا نه، ولی در آن زمان صبح ها این کار را انجام می دادند.
هم نوبتی با هاشمی در شستن سرویسهای بهداشتی زندان!
در تقسیم کار قبل از اینکه آقایان دیگر بیایند، جارو کشیدن و تی کشیدن و حتی شستن توالت ها و ظرف ها تقسیم شده بود و ما انجام می دادیم؛ مثلاً یک روز نوبت من و آقای هاشمی بود که این کارها را می کردیم. نوبت من همیشه با آقای هاشمی می افتاد. شیلنگ می گرفتیم و توالت ها را می شستیم، «تاید» می ریختیم و تمیز می کردیم. دستشویی ها و محل وضو را می شستیم، اتاق را جارو می کردیم. راهروها را تی می کشیدیم و ظرف ها را می شستیم.
یک روز هم نوبت آقای لاهوتی و یک نفر دیگر بود و همین طور تقسیم می شد و دور می گشت.
هاشمی و مفتح اولین نویسندگان اساسنامه جامعه روحانیت مبارز
در یکی از روزها در منزل مرحوم شهید مفتح جلسه ای تشکیل شد که در آن عده ای از روحانیون طرفدار امام (که بعداً جامعه ی روحانیت مبارز تهران نامیده شدند) جمع بودند. صحبت شد که ما باید وضع خودمان را روشن کنیم و برنامه و اساس نامه ای داشته باشیم و روی آن برنامه و اساس نامه حرکت کنیم.مرحوم شهید مطهری این پیشنهاد را دادند و بعد هم چند نفری مامور شدند که پیش نویس اساس نامه را بنویسند. جناب آقای عمید زنجانی، آقای مفتح و ظاهراً جناب آقای هاشمی مامور شدند پیش نویسی برای اساس نامه بنویسند. این افراد اساسنامه را نوشتند و بعد در جلسه ای در کرج این اساس نامه به تصویب رسید البته تصویب اساسنامه پس از پیروزی انقلاب در کرج واقع شد.
مهدویکنی: همچنان پای سخنرانی آقای هاشمی مینشینیم
دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با تاکید بر این که هنوز فرهنگ وحدت را نفهمیدهایم، گفت : باید در ابتدا فرهنگ وحدت را یاد بگیریم و معنای آن را بفهمیم و سپس برخوردهای ما بر اثر این یادگیری اصلاح میشود؛ در حالی که ما هنوز این فرهنگ را نفهمیدهایم و خیال می کنیم که همه باید تبدیل به یک مذهب و تفکر واحد شویم، در حالی که مقصود از وحدت گفتوگو و یافتن مشترکات است.
به گزارش ایلنا آیتالله محمدرضا مهدویکنی در پاسخ به این سئوال که آیا تلاش برای بیرون راندن نیروهای باسابقه نظام از صحنه با اصول وحدت سازگار است یا خیر؟ گفت: قطعا سازگار نیست؛ البته در صورتی که نیروها خودشان نخواهند از صحنه خارج شوند، زیرا بعضی طرفین رقابت نمیخواهند رقابت کنند و به گونهای رفتار میکنند که از صحنه خارج شوند که در این صورت کنار گذاشته شدن تقصیر آنها است و فکر نمیکنم کسی بخواهد آنها را از صحنه بیرون کند.
آیتالله مهدویکنی افزود: بعضیها خودشان میخواهند از صحنه نظام بیرون بروند زیرا اگر کسی به دیگری سیلی زد، نمیتواند بعدا با او دوست شود و کسی که میخواهد در صحنه بماند نباید به دوست خود سیلی بزند.
وی در پایان در پاسخ به این سئوال که برخی جریانات خواهان حذف چهرهای مانند آیتالله هاشمیرفسنجانی هستند، تاکید کرد: این جریانات مهم نیستند و ما همچنان پای سخنرانی آقای هاشمی مینشینیم.
خبرانلاین، شنبه 15 اسفند 1388