آشنایی من با مرحوم هاشمی به سال ۱۳۳۴ و زمانی که در مدرسه حجتیه قم تحصیل میکردم برمیگردد. آیت الله هاشمی از همان زمانها بینش سیاسی بالایی داشتند و نسبت به رژیم غاصب اسرائیل و مظلومیت فلسطین بینش عمیقی داشتند، ایامی که در قم ایشان کتاب المنجد را ترجمه میکردند، من بسیار محضر ایشان میرفتم. تحریر کتاب امیرکبیر توسط ایشان انجام شد که این کتاب اندیشه های استعمار ستیزی او را نمایندگی میکند و ایشان این کتاب را به ملتهای رنج دیده تقدیم کردند.اگر مجموع کتاب امیرکبیر را بررسی کنیم میبینیم که ایشان خواستار بازگشت به اسلام اصیل و استقلالی همچون استقلال سید جمالالدین اسدآبادی هستند. در آغاز مبارزات اولیه انقلاب اسلامی، زحمات اصلی و تامین بودجه برای اعلامیه ها بر عهده آیتالله هاشمی بود. نشریه سیاسی و اجتماعی بعثت با همکاری برخی از شخصیتهایی همچون آیتالله مصباح یزدی شروع به همکاری کرد که این نشریه به دلیل مشکلات امنیتی در زمان طاغوت با احتیاط فراوان توزیع میشد. آیتالله مصباح یزدی به دلیل روحیات تندتر نسبت به ما، نشریه انتقام را در کنار بعثت راهاندازی کرد که در آن مباحث ایدئولوژیک مطرح شد. آیتالله هاشمی سردار حقیقی جبهههای مختلف بود اما نسبت به ایشان ظلمهای بسیاری روا داشته شد که این اتهامات چیز جدیدی نیست و نسبت به بسیاری از بزرگان همچون سید جمالالدین اسدآبادی روا داشته شده است، اما تفاوت این است که اتهامات قبل از آیتالله هاشمی از طرف دشمنان بود، ولی اتهاماتی که به آیتالله هاشمی روا داشته شد از جانب خودیها بود. حضرت امیر(ع) معمولا به اتهامات پاسخ نمیدادند، من زمانی که به آیتالله هاشمی میگفتم چرا به اتهامات پاسخ نمیدهید؟ بیان میکرد که اگر پاسخ دهم اتهامات جدیدتری از جانب آنان به ما روا داشته میشود. آیتالله هاشمی در زندانهای ساواک به شدیدترین حالت شکنجه شده و امروز باید مردم به تاریخ مراجعه کنند و ببینند چه کسانی برای انقلاب زحمت کشیده اند و چه کسانی بهره برده اند.