در دولتهای هاشمیرفسنجانی| رابطه من با آیتالله هاشمیرفسنجانی به دوره وزارت و بعد از آن برنمیگردد؛ در روزهای ابتدایی انقلاب من عضو شورای پیگیری انقلاب بودم و آقای هاشمی هم که عضو شورای انقلاب بودند. بعد از آن هم درحزب جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی، دولت سازندگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بنده افتخار همکاری با ایشان را داشتم.
درتمام این سالها، آیتالله هاشمیرفسنجانی همیشه مدافع حقوق کارگران بودند؛ از ابتدای پیروزی انقلاب با مجموعه کارگری رابطه نزدیک و صمیمی داشتند و هیچگاه دلسوزی برای کارگران را کنار نگذاشتند. ایشان همیشه از کار، صنعت، کشاورزی و حقوق کارگران حمایت میکرد و مخالف فقر بودند و مرتب با تشکلهای کارگری و خود کارگران دیدار داشتند و به جرأت یکی از حامیان همیشگی حزب اسلامی کار بودند و فعالان این عرصه را حمایت میکردند.
درباره دستاوردهای دولت سازندگی در زمینه حقوق کارگران سخنها فراوان است، بهگونهای که مهمترین امتیازات و دستاوردها دراین دوره اتفاق افتاد؛ اگر قانون کاری تصویب شد، در آن دوره بود، اگر بیمه بیکاری کارگران بود، در آن دوره بود. خلاصه اینکه هرچه دستاورد در وضع کارگران داشتیم، در دوره ایشان بود. زمانی که بحث واگذاری شرکتها به بخش خصوصی هم مطرح شد، قانون ۳۳درصد سهام کارخانهها به کارگران تصویب شد و چندین میلیون سهم از کارخانهها به کارگران واگذار شد که دستاورد بزرگی برای کارگران بود. علاوه براین، برای نوشتن و تصویب قانون کار، ایشان صدها ساعت وقت گذاشتند که خیلی کم اتفاق میافتد، یک رئیسجمهوری اینقدر وقت برای یک موضوع بگذارد. بسیاری از قوانین شایسته در رابطه با حقوق کارگران ازجمله قانون کار معلولین، بهبود بهداشت کارگری و... همه از دستاوردهای دولت سازندگی هستند. دراین دوره فرض براین بود که اگر کارگران حمایت شوند، بهتر و با انگیزهتر کار خواهند کرد و به همین دلیل، در آن مقطع دستاوردهای اساسی برای جامعه کارگری محقق شد که بعد از دوره ایشان برخی از این حقوق و دستاوردها تضعیف شدند یا اینکه از بین رفتند.
قانون شوراهای اسلامی کار که بهعنوان نمایندگان کارگران شناخته میشوند، در دوره ایشان شکل گرفت و تصویب شد و براین اساس چندین هزار شورا برای دفاع از حقوق کارگران شکل گرفت و به صنعت کشور هم کمک کرد. علاوه براین، بازسازی و نوسازی سازمان آموزش فنی کشور در دستور کار دولت آقای هاشمی قرار گرفت، به صورتی که مسئولان مربوطه تحولات صورتگرفته را یک انقلاب درعرصه آموزش میدیدند و پس از این تحولات، صدها مراکز حرفهای درکشور کارگران و جوانان را آموزش دادند. صدها ورزشگاه بزرگ براساس قوانین که درهمان مقطع تصویب شد، برای کارگران ساخته شد. براساس اطلاعات سازمان آمار کشور، نرخ بیکاری درپایان دولت سازندگی از ۱۶درصد به ۸,۹درصد رسیده بود که این خود در زمینه ایجاد اشتغال و مقابله با بیکاری یک پیشرفت عظیم بود. درحقیقت آقایهاشمیرفسنجانی با وجود اینکه یک روحانی بود و درحوزههای علمیه و مسائل سیاسی تلاش میکرد اما درصنعت و کشاورزی بیگانه نبود و شورای اقتصاد را بسیار مسلط، توانمند و مقتدرانه اداره میکرد. ایشان با ایجاد شورای عالی اداری، تغییر و تحول در سازوکار سیستم اداری کشور را سرعت بخشید، بهگونهای که همه اعضای آن درخدمت توسعه قرار میگرفت.
اشاره به دستاوردهای بزرگ دولت سازندگی به معنای انکار خدمات گذشته نیست اما فراموش نشود، زمانی که آقای هاشمی رئیسجمهوری شد، جنگ تازه تمام شده بود، صنایع تعطیل بودند، درآمدی وجود نداشت و بیکاری بالا بود. دولت هاشمی درواقع دولت کار بود، به این معنی که میساختند و آباد میکردند و آمارها نشان میدهد که چگونه زیرساختها ایجاد شد و شرایط تغییر کرد اما این به معنای نادیدهگیری شرایط قبل نیست، هرچند که در دوره جنگ تلاشها در راستای مدیریت جنگ بود.
کمتر کسی پیدا میشود که بیشتر از من با آیتالله هاشمیرفسنجانی خاطره و ارتباط داشته باشد؛ درمجلس، درجنگ، در دولت و درمجمع تشخیص مصلحت نظام با ایشان ارتباط داشتم و آخرین دیدارمان مربوط به جلسه ایشان با تعدادی از هنرمندان کهگیلویه وبویراحمد بود که چند روز پیش صورت گرفت. خاطرات ناگفته من از ایشان فراوان است و زمان دیگری میطلبد اما یک خصوصیت کلی از ایشان را درپایان اشاره میکنم؛ من هروقت پیش ایشان بودم و کسی میگفتند که فلان کس حرف بدی درباره شما زدند
یا مسائل اینچنینی، ایشان واکنش منفی نداشتند و هیچگاه ندیدم واکنش متقابل داشته باشند؛ معمولا سکوت میکردند و به نوعی موضعگیری اخلاقی نسبت به تهمت و افتراها داشتند، هاشمی واقعا دربرابر مخالفان و منتقدان بسیار صبور بود.