خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی / کتاب « دوران مبارزه»

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی / کتاب « دوران مبارزه»

زمینه های انتخاب مهندس بازرگان به نخست وزیری

  • سه شنبه ۱ فروردین ۱۳۵۷

 

آقای هاشمی رفسنجانی در مورد زمینه های انتخاب مهندس بازرگان در خاطرات خود چنین یاد کرده است :

از اولین روزهای ورود امام به ایران،  از مهم‌ترین بحث‌ها،  بحث تعیین دولت بود. به نظر من،  همه ما به این نتیجه رسیده بودیم که در زمینه تشکیل دولت از نیروهای نهضت آزادی استفاده بشود،  کـه طبعآ آن‌هـا از نیـروهـای جبهه ملی هـم استفاده می‌کـردنـد. نیـروی دیگری نبود،  مگر نیروهایی مثل منافقین که به هیچ وجه مورد اعتماد نبودند. هنـوز بنـا نبود کـه روحانیت در کارهـای اجـرایـی دخـالـت کنـد،  ایـن یک اصـل پذیرفته شده غیرمکتوب بود. براین اساس،  گفتیم ما به عنوان مجلس کار می‌کنیم و اجراییات را به غیـرروحـانی بسپاریـم.  بگذریـم کـه تجربه و آمادگیِ کافی هم بـرای اجـراییات نداشتیم.

در آن مقطع،  نیازهایی داشتیم از قبیل تشکیل دولت،  تشکیل مجلس،  ایجاد مجلس مؤسسان و تغییر قانون اساسی ... .  در چنین کارهایی نیاز به دولت موقت بود. امام هم روی تشکیل نهادهای رسمی اصرار داشتند و نمی‌خواستند که کشور همین طور با یک گروه انقلابی اداره بشود.

مشکلی که در سپردن اجراییات به افراد نهضت آزادی داشتیم این بود که امام ذهنیت خوبی نسبت به احزاب نداشتند.  موافقت با تشکیل حزب جمهوری اسلامی هم از ناچاری بود.  براساس چنین ذهنیتی سپردن مسؤولیت به مهندس بازرگان را مشروط کردند به این که ایشان و همکاران‌شان به عنوان حزب عهده‌دار امور نباشند. باید تعهد کنند که تفکر حزبی را در اداره کشور دخالت ندهند.

اما این که آقای بازرگان برای پذیرفتن مسؤولیت شرایطی را مطرح کرده باشند و وضع خودشان را با تفکر و سلیقه اجرایی خاصی شرح داده باشند،  یا این که آقای طالقانی به مهندس بازرگان نپذیرفتن این مسؤولیت را توصیه کرده باشند،  چنین چیزهایی را من به خاطر ندارم.  قرائنی هم برخلاف این هست،  از جمله همان شرط امام در فرمان نخست‌وزیری آقای بازرگان.

بعد از آن که حکم دولت موقت آماده شد،  امام دستور دادند که من حکم را در جلسه رسمی و عمومی در حضور خودشان بخوانم.  این تصمیم و نیز تصمیم دیگر امام در مورد عضویتِ من در هیأت حل مشکل نفت برای خیلی‌ها پیامی داشت.  مأموریت دولت موقت هم در همان فرمان روشن است.  انتخاب من هم به عنوان کسی که فرمان امام را ابلاغ کندـ که شاید روی آن تحلیل‌هایی بشود ـ چندان اقدام پیچیده‌ای نبود که برای آن برنامه‌ریزی خاصی بشود.  شاید در این زمینه با امام مشورتی شده باشد و امام مرا انتخاب کرده باشند.  مراسم این ابلاغ هم به وسیله فرستنده سیاری که بخشی از تهران را پوشش می‌داد،  پخش شد.

هر چند که درون رژیم هم مرکز واحد نیرومندی نبود و چندگانگی‌هایی وجود داشت،  از جمله میان بختیار و قره‌باغی هماهنگیِ نبود،  اما به هر حال روز  21  بهمن، آن‌ها دستور حکومت نظامی دادند و امام هم لغو آن را در اعلامیه‌ای دستور دادند و مردم را مکلف به عدم تبعیت از آن کردند.  این برخورد یک بارِ دیگر شخصیت امام را به خوبی نشان می‌داد که با شجاعتی خاص سرنوشت انقلاب را رقم زدند.

منبع: کتاب « هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه» ،  زیر نظر مهندس محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376