آقای هاشمی رفسنجانی، درباره استفاده از فرصت زندان برای پژوهش قرآنی در خاطرات خود چنین می نویسد :
در طول مبارزات، هر بار که به زندان میافتادم، پس از سپری کردن دوران بازجویی و بازپرسی (که معمولا به خاطر هیجانها و التهابها و نگرانیها، امکان فکر و تحقیق از انسان سلب میشد و معمولا در سلول انفرادی بودم و امکانات تحقیق نداشتم) به فکر انجام پژوهش قرآنی مهم بودم. ولی دوران کوتاه این ادوار، فرصتی کافی برای تحقق این آرمان نبود.
چند بار در دوران انفرادی و بازجویی با استفاده از قرآن، که در اختیار بود، روی چند موضوع کار کردم، از جمله در زمینه «اشرافیگری»، «صبر» و «جهاد».
در آن ایّام، بیشتر وقتم به حفظ قرآن میگذشت که در مجموع، حدود بیست و پنج جزء قرآن را در چهار بار بازداشت کوتاه (شانزده ماه) حفظ کردم.
منظور از این خاطرات، ترسیم عشق و علاقه وافر و احساس تکلیفی بود که نسبت به قرآن داشتم: کتابی که در نگاه تمامی اهل قبله، اساسیترین و غنیترین و معتبرترین منبع معارف اسلامی و بلکه بشری است. کتاب داوری و حکومت و نظم و حکمت؛ کتابی که «لایأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید». امّا با همه عزت و ارجمندی که این کتاب در جوامع اسلامی دارد، سوگمندانه ناشناخته مانده است!
منبع: کتاب « هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه» ، زیر نظر مهندس محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376