خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی / کتاب «دوران مبارزه»

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی / کتاب «دوران مبارزه»

عضویت آیت الله هاشمی در کمیته سوخت برای تنظیم اعتصاب کارگران و کارمندان شرکت ملی نفت

  • جمعه ۸ دی ۱۳۵۷

     برای حل مشکل سوخت با حکم امام گروهی مشخص شدند که من هم جزء آن‌ها بودم. من بنا نداشتم در کمیته سوخت شخصآ حضور داشته باشم.  نیازهای مرکز به صورتی بود که برای رسیدگی به آن،  ضرورتِ بیشتری احساس می‌شد.  اما امام ـ ظاهرآ بر پایـه این باور که اگر یک فرد روحانیِ شناخته شده در هیأت نباشد،  هیأت کارِ خود را نمی‌تواند با موفقیت انجام دهد در حکم،  نام من را آوردند.

     ترکیب هیأت در حکم امام به این صورت بود که من و مهندس بازرگان و مهندس کتیرایی با توافق،  دو نفر دیگر را انتخاب کنیم.  انتخاب مهندس بازرگان هم به دلیل سابقه‌ای بود که در جریان خلع ید داشت.  در مورد انتخاب افراد دیگر،  آقای بازرگان مهندس حسیبی را پیشنهاد کرد.

     کار اصلیِ کمیته اعتصابات،  تعیین نـوع اعتصـاب‌های مـؤثر و کم ضرر بـرای مردم و کشور و پیش گیری از اعتصاباتی بود که به مـردم آسیب بـرساند و بـرای انقلاب زیانبخش باشد و این که اگر اعتصابات،  زندگیِ افـراد یا گـروه‌هـایی را مختل کند و نیـازی بـرای‌شان پیش بیـایـد،  نیـازهـای‌شان تأمیـن شود.  همچنین اگـر از ناحیـه اعتصاب برای مردم مشکلاتی پیش بیاید، برای آن چاره‌ای بیندیشیم.  مردم همـه از تصمیمات این کمیته اطاعت می‌کردند و بعضی از بازاری‌ها هم از آن پشتیبانی مالی می‌کردند.

     آقای مهندس حسیبی پیش از هیأت به خوزستان رفت و با همان فرهنگ جبهه ملی در اهواز یک سخنرانی کرد که با ذائقـه فرهنگیِ انقلابیون ناسازگار بود و نزدیک بود پی‌آمدهای آن به موفقیت ما در هدف‌های آن سفر لطمه بزند.  مهندس بازرگان هم هرچه در جهت اصلاح زمینه‌های منفی ناشی از آن سخنرانی تلاش کرد،  موفق نشد. ناگزیر من در محل تعمیرگاه مرکزیِ شرکت نفت در آبادان سخنرانی کردم. (1) قاعدتآ متن آن سخنرانی باید در اختیار مهندس کتیرایی باشد.  این متن تا به حال به من ارائـه نشده است؛  دبیر هیأت او بود.

منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب 

**************************************************************************************

1- از 18 شهریور سال٬57 یک روز بعد از جمعه سیاه، حرکت اصلی و اثرگذار شکل گرفت و صدها نفر از کارگران و کارکنان صنعت نفت پالایشگاه تهران اعتصاب کردند.عده‌ای معتقدند افزایش حقوق و بهبود شرایط کارکنان نیز در این شرایط مزید بر علت شده است.(2) دو روز بعد کارگران و کارکنان پالایشگاه‌های تبریز، آبادان، اصفهان و شیراز نیز همچون پالایشگاه تهران اعتصاب کردند. این اعتصابها که همزمان با سایر اعتصابهای کارگری بود، بر شدت بحران سیاسی رژیم شاه افزود. اعتصاب محدود به شهرهای یاد شده نشد و در کرمانشاه نیز کارکنان شرکت ملی نفت نیز دست به اعتصاب زدند. 

دو هفته بعد دامنه اعتصابات به جنوب و پالایشگاه آبادان

همچنین از آنجا که قرارداد ارائه خدمات شرکت خدمات نفتی OSCO که با کنسرسیوم و شرکت ملی نفت ایران در مرداد 1357 منعقد شده بود، به زمان انقضای خود رسیده بود، بحث‌های فراوانی درباره انعقاد قرارداد جدید مطرح بود؛ کارکنان ایرانی، خواستار افزایش حقوق و بهبود شرایط کاری خود بودند. 

اما دولت بدون توجه به خواسته‌های کارگران ایرانی، در مذاکرات خود با کنسرسیوم خواسته‌های آنان را در نظر نمی‌گیرد.

برای اولین بار کارگران نفتی میدان‌های نفتی اهواز، که بزرگ ترین میدان نفتی کشور را زیر پوشش خود قرار می‌داد، تصمیم به اعتصاب می‌گیرند. بعد کارکنان پالایشگاه آبادان و سرانجام در 27 مهرماه 1357 تمام کارکنان میدانهای نفتی اهواز به اعتصاب می‌پیوندند. البته در روزهای آغاز اعتصاب پراکنده و بصورت غیر سازماندهی شده بود و سازمان دهنده‌ای وجود نداشت. 

در این میان نقش امام خمینی بسیار مهم و حساس بود. ایشان با تشکیل هیاتی از افراد مورد اطمینان، آنها را را به میان اعتصاب کنندگان می‌فرستد تا ضمن هدایت و رهبری اعتصاب، اعتصاب کنندگان را به ادامه اعتصاب دعوت کنند. از همان آغاز ایشان در اغلب سخن رانی‌های خودشان به مساله نفت و اعتصاب کارکنان نفت پرداخته بودند. 

ایشان تاثیر گذاری این اعتصاب را زیاد میدانند و اینگونه از اهمیت آن یاد می‌کنند:
«اعتصاب نفت بسیار مهم است. من دست علماء را می‌بوسم. هرچه در توان دارند در ادامه آن انجام بدهند که اگر اعتصاب شکسته شود، نهضت به عقب می‌افتد.» (3)

در بیست و سوم شهریور ماه امام با نگرانی از وضعیت مملکت، در سخنرانی خود اعلام می‌دارند که تمام بخشهای حاکمیت رژیم و رفتارهای آنان برخلاف شرع و بر ضد منافع ملت ایران است. ایشان مستقیما به مساله مجلس و نفت می‌پردازند و آنها را غیر قابل پذیرش از دیدگاه شرعی و منافع عمومی می‌دانند. (4)

 پنج روز بعد، به طور مشخص تری بین رفتارها و اعمال شاه در داخل کشور و ارتباط او با اسرائیل و مساله نفت رابطه برقرار می‌شود: «ملت ایران که از جرایم شاه در طول سلطنت غیرقانونیش به جان آمده و برای بدست آوردن آزادی و استقلال از دست رفته اش به پا خاسته، شاه را که به سرعت کشور را به سوی نابودی معنوی و مادی سوق می‌دهد، نمی‌خواهد. شاه، نفت کشور را برای سرکوبی مسلمانان به اسرائیل می‌دهد و در ایران هر کس به این عمل غیر انسانی اعتراض می‌کند، با سر نیزه جوابش داده می‌شود.»

چگونگی شکل گیری اعتصاب و مشکلات آن

«در آن ایام، اعتصاب کارکنان پالایشگاه نفت آبادان به فرمان امام خمینی( ره) باعث قطع تولید 600 هزار بشکه نفت در روز در آبادان و سپس در جزیره خارک شد که این امر دلهره عجیبی در دل غربی‌ها به ویژه آمریکا انداخته بود به طوری که آن‌ها برای تولید مجدد نفت از سوی ایران حاضر به هر کاری بودند. 

پالایشگاه آبادان در آن زمان یکی از بزرگ ترین پالایشگاه های جهان محسوب می شد و اعتصاب کارکنان صنعت نفت، تولید و صادرات نفت ایران را کاهش داده بود به گونه ای که در آن برهه «شریف امامی» نخست وزیروقت اذعان داشت این واقعه روزانه حداکثر 57 میلیون دلار از در آمد ارزی کشور را کاهش داده و منافع متحدین رژیم را تهدید نموده است که این عمل خود برگ زرینی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. 

در آن ایام همچنین حجج اسلام مرحوم «جمی» و مرحوم «دهدشتی» با صدور اعلامیه ای پشتیبانی و حمایت خود را از کارکنان و کارگران اعتصابی پالایشگاه اعلام کردند و حجت الاسلام جمی با یک سخنرانی حمایت همه جانبه مردم و روحانیت را از اعتصابیون اعلام کردند. 

اگرچه برخی از گروهک‌ها برای به انحراف کشیدن اعتصاب کارگران مسلمان با شعارهای نان، مسکن، آزادی در بین اعتصاب کنندگان نفوذ کردند و دایم با شعار و دست نوشته های خود سعی در غیر مذهبی جلوه دادن اعتصاب کارگران را داشتند اما کارگران انقلابی برای جلوگیری از هر گونه شائبه در تاریخ 14 بهمن با برگزاری نماز جماعت جهت گیری حرکت خود را به جهانیان اعلام کردند. 

خبر اعتصاب کارگران پالایشگاه آبادان به دلیل اهمیت جهانی این پالایشگاه همان شب از طریق رادیوهای بیگانه پخش شد. 

 آبادان حال و هوای دیگری پیدا کرد رژیم شاه به منظور کنترل و سرکوب نمودن بیشتر کارگران انقلابی پالایشگاه، درآبادان همزمان با 9 شهر دیگر کشور حکومت نظامی اعلام کرد. 

حاکمیت طاغوتی برای انحراف اذهان و به منظور جدایی بین کارگران پالایشگاه و سایر ملت مسلمان ایران اعلام کرد که کارگران اعتصابی پالایشگاه آبادان مشتی توده ای تحریک شده و جیره خوار شوروی هستند. 

خبر اعتصاب کارگران کارگاه مرکزی و غرش تانک های نظامی در محوطه پالایشگاه کم کم باعث تحریک بخش های دیگر پالایشگاه شد و کارکنان سایر بخش‌ها نیز یکی پس از دیگری به جمع اعتصابیون کارگاه مرکزی پیوستند. 

یکی از کارشناسان نفتی آمریکا به نام «پل گرین» از سوی آمریکا در شرکت نفت ایران ماموریت یافت تا اعتصاب کارگران را ولو به زور هم که شده بشکند تا پالایشگاه تولید خود را آغاز کند ولی تلاش این مزدور آمریکایی به جایی نرسید.» (5)

عبدالرحمن مناوی که از سال۸۳ تا ۸۵ مدیر امورمالی شرکت ملی مناطق نفتخیز بوده است در خاطراتش میگوید: «در آبادان چون بیشتر کارمندها قدیمی و از بازمانده‌های سال 32 بودند از کلمه "اعتصاب" استقبال نمی‌کردند به همین دلیل ما بیشتر با کارکنان جوان تر کار را آغاز کردیم. 

یکباردر پی سفر به گچساران و مذاکره با کارکنان آموزش و پرورش که آنها نیز در اعتصاب شرکت کرده بودند، اعتمادشان را به خود جلب کردیم و ذهنیت آنان را مبنی براینکه شرکت نفتی‌ها همه طاغوتی هستند تغییر دادیم. 

مناوی با اشاره به علت آغاز زندگی مخفی اش، گفت: یک روز در حین سخن گفتن با اعتصاب کنندگان در گچساران،  نیروهای نظامی رژیم تعدادی از مردم این شهر را به خاک و خون کشیدند که بعد از این حادثه، ساواک طی تلفنگرامی به سازمان امنیت گچساران اعلام کرد که "مناوی" با مقدار زیادی پول به گچساران آمده و کارکنان آموزش و پرورش را به اعتصاب تحریک می‌کند و ساواک از آن پس دستور دستگیری من را صادر کرد اما دوستانی که در مخابرات بودند مرا از این جریان آگاه کردند که در راه بازگشت به اهواز ناگهان توسط نیروهای رژیم، دستگیر و به محل باشگاه ژاندارمری در منطقه زیتون کارگری اهواز منتقل کردند.» (6)

گسترش موج اعتصابات در سراسر کشور، بخصوص صنعت نفت، مملکت را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید و این حکوت شاه را با بحران رو به رو میکرد و به شاه اجازه نمی داد تا با تکیه بر نفت به کار خود ادامه دهد.این اعتصابات نقش تعیین کننده ای در استمرار نهضت اسلامی داشت.

اما موضوع قحطی نفت و بنزین از جمله مشکلاتی بود که زمستان 1357به شدت رخ نمود و تنگناهایی شدید برای مردم به ویژه در هوای سرد زمستانی فراهم آورد. نگرانی در این زمینه موجب شد که امام خمینی (ره) در این مورد دستور فوری صادر کنند از همین رو٬ طی حکمی ایشان از کارکنان خواست تا به‌اندازه مصرف داخلی نفت تولید شود، برهمین اساس کمیته ای متشکل از آیت الله هاشمی رفسنجانی، مرحوم بازرگان و تنی چند از کارشناسان را به آبادان اعزام کرد. 

مهندس بازرگان را در راس یک هیأت پنج نفری مامور حل و فصل مشکل نفت کنند. اعلامیه امام خمینی (ره) در این مورد به شرح زیر صادر شد:

 «بسم الله الرحمن الرحیم. پس از اهدای سلام و تحیت؛ به طوری که مسبوق هستید کارگران و کارمندان شرکت نفت به منظور همکاری و همگامی با مبارزات ملت مسلمان ایران به منظور جلوگیری از صدور نفت به خارج دست به اعتصاب زده‌اند، اما دولت غاصب و غیر قانونی نظامی با تهاجمات سبعانه خود و اعمال زور و ارعاب می‌خواهد این اعتصاب را به جهت ادامه غارت نفت بشکند و همچنین در حالی که نفت و فرآورده‌های نفتی برای مصارف داخلی تولید می‌شود و یا موجود است از پخش آن در داخل جلوگیری کرده و سعی می‌کند تا ایجاد فشار و ناراحتی‌های بیشتری را برای مردم بنماید. برای مقابله با این برنامه‌های دولت غاصب و تامین نیازهای مردم در داخله تحقق شرایط زیر لازم است.

۱. نظامیان از مناطق و مراکز نفتی بیرون بروند و دخالتی در امور مربوطه ننمایند و از ایجاد هرگونه ارعاب در بین کارکنان خودداری کنند.
۲.نفت و فرآورده‌های نفتی فقط به‌اندازه مصرف داخلی تولید شود و از صدور نفت به خارج تا سقوط رژیم غیر قانونی فعلی به طور کامل ممانعت به عمل آید.
۳. ارتش و نظامیان حق احتکار مواد نفتی را که برای مصرف داخلی تهیه می‌شود ندارند و از آن باید جلوگیری شود. 

با توجه به مراتب بالا مقتضی است جنابعالی که در اداره صنایع عظیم نفت دارای سوابق و تجارب هستید یک هیئت پنج نفری مرکب از جناب آقای حجت الاسلام حاج شیخ اکبر رفسنجانی و جناب آقای مهندس مصطفی کتیرایی و دو نفر دیگر را با نظر خودتان و مشورت آقایان تعیین نمایید و این هیئت تحت سرپرستی جنابعالی مناطق نفتی را بازرسی نموده و در امر تولید نفت با احراز شرائط ذکر شده در بالا نظارت نماید و ضمن ابلاغ مراتب تشکر ملت ایران از کارگران زحمتکش و کارمندان محترم، عده لازم را به بازگشت به سرکار و ادامه تولید در حد مصارف داخلی دعوت فرمایید و شرایط بالا را به کارمندان و کارگران تذکر دهید که اگر دولت غاصب هریک از شرائط بالا را نقض نمود، جریان نفت به کلی قطع شود و به سایر اعتصابیون ملحق گردید، در این صورت مسئولیت قطع نفت صرفا متوجه دولت خواهد بود و از مدیران صنعت نفت انتظار داریم که در این امر مهم و حیاتی و در این مرحله حساس کنونی با هیئت اعزامی همکاری همه جانبه و صادقانه بنمایند. 
از خداوند تعالی استقلال و عظمت کشور و توفیق ملت را برای به دست آوردن آزادی و استقلال خواستارم. والسلام علیکم روح الله الموسوی الخمینی»

مهندس بازرگان نیز پس از دریافت دستورات امام خمینی (ره) بلافاصله اقدام‌های خود را آغاز
آیت الله موسوی جزایری در خاطرات خود میگوید: «در آخرین روزها آیت الله بهشتی تلفن فرمودند و گفتند: بناست هیأتی از طرف امام در ارتباط با اعتصاب نفت به اهواز بیاید. رئیس آن آقای بازرگان است و روحانی هیأت آقای هاشمی رفسنجانی است. این هیأت در ارتباط با تولید نفت در حد مصرف داخلی می‌باشد و این کار لازمی است. شما هم کمک کنید زیرا سرما و نبود نفت در برخی از مناطق کشور مشکل درست کرده است. 

هیأت آمدند. استقبال خوبی به عمل آوردیم. در فرودگاه به آنها خیرمقدم گفتم. آقای بازرگان هم پاسخ دادند. 
تجمع بعدی در مدرسه دارالعلم مرحوم آیت الله بهبهانی بود که باز حقیر و آقای بازرگان سخنرانی کردیم. در یکی دیگر از این سخنرانی‌ها که برای کارکنان نفت در مرکز اداری نفت به نام نیوساید برگزار شد، بعد از سخنرانی حقیر، آقای بازرگان سخنرانی کرد. 

انصافاً سخنان او مناسب نبود. شرحی در تعریف از مصدق گفت و اینکه مصدق راست می‌گفت، او خواستار سقوط شاه نبود، او می‌خواست شاه سلطنت بکند نه حکومت. 

مردم دچار تردید شده بودند و با ناباوری گوش می‌دادند. حرف‌های آن روز ایشان شباهت به تسلیت گفتن در مجلس عروسی یا تبریک گفتن در مجلس عزا داشت. ولی چاره‌ای [جز تحمل و مماشات] هم نبود. 

شب آقای هاشمی به من گفتند فلانی، دیدی که صحبت‌های آقای بازرگان حق امام را ادا نکرد، طرحی بریز که فردا هم مردم جمع شوند و من صحبت کنم. 

با این که هیچ فرصتی نبود، همین کار را کردم. با کمک خداوند مجدداً مردم جمع شده و آقای هاشمی صحبت کردند و فصلی از جنایات رژیم و فضائل امام و فلسفه سفر هیأت را گفتند و تا حدودی جبران کرد. 

در اینباره ناطق نوری در خاطرات خود میگوید:«به آبادان که رفتیم آقای بازرگان چون فنی بود مرتب حرف می‌زد؛ ولی ما طلبه‌ها وارد نبودیم ؛ لذا آقای هاشمی روز اول و دوم هیچ حرفی نزد و فقط گوش می‌داد... بعد از آن سخنرانی خودش را در پالایشگاه آبادان راجع به صنعت نفت شروع کرد؛ همه دهان‌ها باز مانده بود که چطور که یک طلبه این قدر مسلط به مسائل فنی نفت و جریانات سیاسی است. واقعا سخنرانی آقای هاشمی گل کرد.» (7)

در خدمت این هیأت به آبادان، جزیره خارک و گچساران رفتیم. آقای صباغیان، مهندس کتیرایی و مهندس حسیبی هم عضو هیأت بودند و در اثناء، آقای ناطق نوری هم ملحق شد. 

از کارهایی که در رابطه با اعتصاب کارکنان صنعت نفت انجام دادیم، تشکیل صندوق تعاون برای اعتصابیون بود. قبلاً مشابه آن در تهران و شیراز و مشهد تشکیل شده بود و برای ما هم مبالغی فرستاد که بین عده‌ای از کارکنان توزیع شد. زیرا دولت اعتصابیون را تهدید کرده بود که اگر سر کار نروید، حقوق تان قطع خواهد شد.» (8)

دولت نظامی در همان چند روز اول ناتوانی خود را در اداره ی امور کشور نشان داد و موج تظاهرات و اعتصابات بعد از چند روز وقفه از سرگرفته شد. حکومت نظامی هم عملاً کارآیی خود را از دست داد، زیرا مقررات حکومت نظامی در مورد منع اجتماعات اجرا نمی‌شد. 
حکومت نظامی به ویژه در مورد مطبوعات سختگیری کرد، ولی نویسندگان مطبوعات زیر بار سانسور نرفتند و دست به اعتصاب زدند و مردم بیش از پیش برای آگاهی از آنچه در کشورشان می‌گذشت به رادیوهای بیگانه روی آوردند. 

گسترش موج اعتصابات در سراسر کشور، بخصوص صنعت نفت، مملکت را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید. شاه برای خروج از بن بستی که در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ی ملی روی آورد و قبل از همه دکتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دکتر صدیقی پس از یک هفته مطالعه و مشورت، پاسخ ردّ داد. 

شاه از شاپور بختیار دعوت کرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار کامل و خروج شاه از کشور بعد از رأی اعتماد مجلسین به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت. 
با روشن شدن جرقه‌های اولیه انقلاب و فشار نیروهای مخالف رژیم و هماهنگی قیام‌های مردمی به رهبری امام خمینی قدس سره و کشتار ۱۷ شهریور و برگزاری مراسم چهلم‌های مختلف شهدا در تهران، تبریز، اصفهان، مشهد و...، و اعتصاب کارگران شرکت ملی نفت و چاپ مقاله توهین آمیز احمد رشیدی مطلق علیه امام«قدس سره»، کنترل امنیت کشور از دست نیروهای رژیم و حتی حکومت نظامی خارج شد و پایه‌های اقتدار رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی سست شده و منجر به فرار شاه گردید. 

در آن تاریخ همه ناظران سیاسی متفق القول بودند که حل بحران، با حضور شاه در ایران امکان پذیر نیست و رهبر انقلاب اسلامی، به هیچ عنوان حضور شاه و رژیم سلطنتی را تحمل نخواهد کرد. 

شاه نیز پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رقع اعتصاب‌ها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، راه دیگری جز خروج از کشور نداشت. تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمی بود. مشایعت کنندگان، نخست وزیر، رؤسای مجلسین، وزیر دربار، رییس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. 
فرودگاه مهرآباد در محاصره یگان‌های گارد شاهنشاهی بود. مقارن ساعت یازده و نیم صبح، شاه و همسرش، با یک هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند. 

شاه در مصاحبه کوتاهی به خبرنگاران گفت: (9)

«مدتی است احساس خستگی می‌کنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز می‌شود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک می‌کنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی که پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق شود». 
در مورد مدت سفر گفت: «این سفر بستگی به حالت من دارد و در حال حاضر دقیقاً نمی‌توانم آن را تعیین کنم.» 

ساعت نیم بعد از ظهر، شاه و همسرش تهران را به مقصد مصر ترک کردند. 
در آخرین روزها فرح کوشید تا موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفویض مقام نیابت سلطنت به وی، طبق قانون اساسی جلب نماید. شاه نپذیرفت و گفت این کار مشکلی را حل نخواهد کرد. سرانجام شاه روز ۲۶ دی ۱۳۵۷، فرار را بر قرار ترجیح داد. 
از اعضای خانواده ی سلطنتی تنها فرح مانده بود که او نیز همراه همسرش از ایران خارج شد. پس از خروج شاه از ایران، موج شادی مردم را فرا گرفت و ملت با آمدن به خیابان‌ها و اظهار شادمانی و پخش گل و شیرینی این پیروزی بزرگ را جشن گرفت و رژیم سلطنتی کمتر از یک ماه پس از فرار شاه سقوط کرد و 

۲۱ بهمن ۱۳۵۷ پایان اعتصاب در صنعت نفت

پس از ورود امام خمینی(ره) به ایران، با توجه به غیرقانونی خواندن دولت بختیارو تشکیل دولت موقت به فرمان ایشان سقوط رژیم پهلوی مسلم شده بود و برنامه ریزی و ساماندهی امور کشور توسط نیروهای انقلاب به سرعت در حال انجام بود. یک روز قبل از سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در 21 بهمن ماه سال 1357 رئیس دولت موقت در اجتماع کارکنان صنعت نفت، پایان اعتصاب درصنعت نفت را اعلام کرد.
در پی فرمان امام خمینی در مورد شکستن اعتصابات، اجتماعی در مقابل سازمان مرکزی شرکت سهامی خاص خدمات تشکیل شد. 

در این اجتماع نمایندگان کارکنان صنعت نفت اعلام داشتند که در اجرای فرمان امام از این ساعت همگی در سر کار خود حاضر خواهند شد و به سرعت کارهای تعمیراتی، حفظ و حراست، و آماده نمودن تاسیسات برای صدور نفت به خارج آماده خواهند بود. 
نمایندگان کارکنان گفتند: «هرگاه امام فرمان صادر نمایند شیرهای نفت برای صدور نفت به خارج از کشور باز خواهد شد و همه کارکنان صنعت نفت تا صدور این فرمان آماده خواهند بود.» (10)
کسب اطلاع شد که فعلا فعالیت کارکنان نفت برای تامین نفت و بنزین داخلی خواهد بود و فعلاً تصمیمی برای صدور نفت به خارج گرفته نشده است. (11)

صنعت نفت؛ نقطه عطفی در بریدن شریان حیاتی رژیم شاه

امام خمینی ( ره) طی سخنرانی در جمع کارکنان شرکت نفت در همین زمینه فرمودند:«نهضت ما گر چه مرهون همه اقشار ملت است، گر چه همه اقشار ملت نهضت را همراهی کردند، چه بانوان تمام ایران و چه مردان برومند ما، لکن بعضی اقشار یک ویژگی خاصی داشتند، و از آن جمله، کارکنان و کارمندان صنعت نفت، برای اینکه اینها در مقامی می‌بودند که شریان حیات اجانب به دست آنها بود، شریان حیات رژیم منحوس در دست آنها بود. اعتصاب آنها یک ویژگی خاصی داشت، و همراهی آنها از نهضت، یک خصوصیت بیشتری داشت. از این جهت، ما به آنها بیشتر از سایر اقشار شاید ارج بگذاریم وتشکر می‌کنیم. شما برادران بودید که در اعتصابات خودتان در مقابل رژیم طاغوتی ایستادید، و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت کردید. من باید از شما تشکر کنم، من دعا به شما می‌کردم و میکنم»(صحیفه امام، ج۷، ص۴۱۸)

-----------------------------
پی‌نوشت‌ها:

1- مرتضی شمس، سخنران چهارمین پیش همایش یک صد سالگی صنعت نفت با عنوان نفت و تحولات مناطق نفت خیز جنوب ایران ٬در پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی
2- Terisa Turner, Iranian Oil Workers in the 1973-79 Revolution in Oil and Struggle, Zed Press, 1980, P. 280
3- خاطرات آیت الله سیدمحمدعلی موسوی جزایری صفحه 20 و 21
4- روح الله خمینی، صحیفه نور، جلد 2، صص 61-52
5- گفتگوی خبرگزاری ایرنا با فرشید خائیز٬ رئیس روابط عمومی شرکت پالایش نفت آبادان ۸۸ /۱۱ /۱۷ 
6- www.naftnews.com
7-  خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری٬ صفحه ۱۴۵٬۱۴۳
8- خاطرات آیت الله سیدمحمدعلی موسوی جزایری، صفحه 17، 18، 19
9- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ص ۳۱۴-۳۱۳
10- محمود طلوعی، پدر و پسر، ناگفته‌ها و ناشنیدنی‌ها از زندگی و روزگار پهلوی ها، ص ۷۵۳-۷۵۱
11- روزنامه اطلاعات/ شنبه، ۲۸ بهمن ۱۳۵۷