خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی+ سال 1369+ اعتدال و پیروزی

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی+ سال 1369+ اعتدال و پیروزی

فرود اضطراری هلی کوپتر هاشمی در آبیک قزوین

  • سه شنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۹
کشته شدن ۱۴۲۶ زائر در تونل جدید مکه – عرفات!

سه‌شنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۹  |  ۱۰  ذی‌حجه ۱۴۱۰                       ۳ جولای ۱۹۹۰

 

در اخبار صبح، خبر تلف شدن صدها زائر مکه در تونل جدیدالاحداث بین مکه و عرفات آمده بود که تا شب معلوم شد به اعتراف رسمی عربستان سعودی، عدد تلفات به ۱۴۲۶ نفر رسیده است. خبر دیگر هم اینکه کنگره حزب کمونیست شوروی، با تنزل و تزلزل حزب، شروع به کار کرده است.

 با هلی‌کوپتر از [اردوگاه] منظریه به‌سوی مناطق زلزله‌زده پرواز کردیم. وزیر کشور و معاونان و محسن همراه بودند. در حدود منطقه آبیک [در نزدیکی قزوین]، یک موتور هلی‌کوپتر در فضا خاموش شد؛ همان‌جا در مزرعه یونجه کنار کارخانه سیمان آبیک فرود آمدیم. چون هلی‌کوپتر دو موتور داشت، به خیر گذشت. هنگام فرود چند متری روی زمین کشیده شد و آرام گرفت. هلی‌کوپتر شنوک که همراهان را حمل می‌کرد، همان‌جا فرود آمد و سفر را با آن ادامه دادیم. همراهان دستپاچه شده بودند.


 قرار بود اول در رازبیان و سپس در گشت رود قزوین بنشینیم که به خاطر ابری بودن منطقه، هلی‌کوپترها نتوانستند برسند؛ ناچار از سومین بخش برنامه آغاز کردیم. در منطقه قاقازان تاکستان در روستای بیگ‌کندی فرود آمدیم. مردم اجتماع کرده بودند. این روستا ۲۱۵ خانوار داشت که تقریباً همه خانه‌ها خراب شده است و همه مردم در چادر زندگی می‌کنند. تلفات جانی کم بوده: ۱۲ نفر. مردم ابراز احساسات پرشوری نمودند. برایشان صحبت کردم. خواست عمدة آن‌ها ساخت مسکن مناسب است و بعضی‌ها خواهان انتقال محل روستا به کنار جاده بودند؛ از کمک‌رسانی راضی بودند.

ازآنجا به روستای سیاه‌پوش در طارم سفلی در جنوب دریاچه سد منجیل رفتیم. همان وضع قبلی تکرار شد. خرابی اینجا بیشتر است و تلفات آن‌ها بیشتر از کسانی بوده که موقع زلزله در شهر منجیل بوده‌اند. ساختمان‌های روستایی به خاطر سقف‌های سبک، تلفات کم داشته است. چادرها را در باغ‌های زیتون زیر درخت‌ها نصب کرده بودند.

 با اتومبیل به روستای میرخواند رفتیم. تعداد ۱۰۰ خانوار داشت. ۱۲ کشته و شش مجروح داشتند. خواستشان سرعت در ساخت مسکن و خرید محصولات کشاورزی با قیمت بهتر بود. به روستای اوُرکن کُرد رفتیم؛ روستایی بزرگ‌تر و با خرابی بیشتر و تلفات کم و خواست‌های مشابه روستاهای دیگر.

به منطقه طارم علیا پرواز کردیم. در گیلوان، در محل جهاد سازندگی ناهار و نماز و استماع گزارش کارها، کمبودها و نیازها انجام شد. امام‌جمعه زنجان و شال و نمایندگان هم بودند؛ نسبتاً خوب کار کرده‌اند. دستور داده شد که سیب‌زمینی و گوجه‌فرنگی را با قیمت بهتری بخرند.

با ماشین به روستای کوهکن عُلیا رفتیم. جاده‌های روستایی همه‌جا خوب است؛ خرابی خیلی زیاد است و تلفات این‌ها ۵۶ نفر از ۵۰۰ نفر مردم روستا است. همان برنامه جاهای دیگر تکرار شد: اجتماع و ابراز احساسات و طرح خواسته‌ها و تسلیت. در اینجا چند نفر، از سبک امدادها شاکی بودند. از مزرعه برنجی که به خاطر شکاف زمین، آب آن قطع شده و خسارت دیده بود، بازدید کردیم.

 به بخش آب‌بر رفتیم. دو هزار خانوار و حدود ۲۰۰ نفر تلفات دارند. در ستاد امداد توضیحات گرفتیم. در جاده‌ها با مردم صحبت کردیم؛ و به نیازها رسیدگی کردیم. برای مردم صحبت نمودم. به‌سوی تهران پرواز کردیم. چند برنامه را نتوانستیم انجام دهیم؛ بیش‌ازحد امکان، برنامه گذاشته بودند.

خبر دادند یکی از فیلم‌بردارانِ همراه، از اتومبیل وانت به زمین افتاده و در حال کُما به بیمارستان برده‌اند؛ تأکید بر رسیدگی کردم. ساعت هفت بعدازظهر به تهران رسیدیم. شب در خانه استراحت کردم. رفع خستگی شد.