سارا [دختر فاطی] برای اولین بار عازم مدرسه بود. فاطی فیلم و عکس تهیه میکرد و تشریفات داشت. من هم هدیهای دادم: دویست تومان پول جیبی در مدرسهاش. ساعت هشت ونیم صبح به دفترم آمدم. آقای هاشمی [گلپایگانی] برای تنظیم برنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد.
رؤسای دانشگاهها آمدند. برای آنها در اهمیت رسالت آموزش عالی صحبت کردم. قرار شد به هریک از رؤسای دانشگاهها مبلغی برای دست گردان بدهیم. معاونان، آقایان [سیدمنصور] رضوی ، [حمید] میرزاده، [حسن] حبیبی و [رضا] امراللهی، هر یک برای حوزه کار خود آمدند. دکتر ولایتی آمد. گزارش سفر به مالزی وبنگلادش را داد و در مورد چند سفیر و معاون نظر خواست.
تلفنی با وزرای کشور، صنایع سنگین و معادن و فلزات درباره امور خودشان صحبت کردم. عصر برای افتتاح نمایشگاه بینالمللی رفتیم. سخنرانی کردمو از غرفههای صنایع سنگین و صنوف تولیدی و کیش بازدید نمودم. به دفترم برگشتم.
در جلسه سران قوا در دفتر آقای [مهدی] کروبی [رئیس مجلس شورای اسلامی] شرکت کردم. درباره راجر کوپر [انگلیسی متهم به جاسوسی] تصمیمگیری شد. احمدآقا از آقای [محمد] یزدی [رئیس قوه قضائیه] راجع به عزل آقای [آشیخ محمد] هاشمیان از ریاست دادگستری رفسنجان پرسید که جواب دادند به خاطر مشاغل زیاد و نرسیدن به دادگستری است. قرار شد جلسه ما یک هفته در میان باشد. شب در مقر خوابیدم تا کارهای فردا را صبح زود شروع کنم. فرم صورت اموال خود و بستگان درجه اول را در اجرای اصل 142 قانون اساسی برای قوه قضائیه پر کردم