از جمله پرسشهای مطرح این روزها، در محافل سیاسی و مطبوعاتی و در میان مردم، این بود که واقعآ «ضد انقلاب کیست» و «دوستان و دشمنان انقلاب چه کسانی هستند؟» واضح بود که اینها پرسشهای مهمی خصوصآ برای جوانان بود و در جامعه ملتهب این روزها که هر گروهی، گروه دیگر را به ضدانقلابی بودن متهم میکرد، باید به آن پاسخ داده میشد.
من در پاسخ پرسش نخست به خبرنگار روزنامه اطلاعات ـ یکشنبه 17 فروردین 1359، این را گفتم که: «به نظر من عنوان ضدانقلاب را در حال حاضر به یک گروه خاص در ایران نمیشود اطلاق کرد، زیرا به طور کلی تمام کسانی که به نحوی از انحا منافع شخصی و یا گروهی خودشان را در این انقلاب از دست دادهاند و یا منافع خودشان را در انقلاب ما در خطر میبینند، ضدانقلاب هستند. حال چه در داخل و یا خارج کشور، اینها میتوانند امپریالیسم شرق و غرب باشند و میتوانند در داخل صاحبان ایدئولوژی باشند که احساس میکنند ایدئولوژیشان در این انقلاب راهی ندارد و یا سرمایهدارها و یا استثمارگرهایی باشند که احساس میکنند، در آینده راهی برای استثمار در این انقلاب نیست و حتّی ولگردها و عیاشها و کسانی که یک نوع زندگی خاصی را طالب بودند که انقلاب اجازه ادامه آن را نمیدهد، طبعآ ضدانقلابی هستند. همچنین گروهها و افرادی که به علت عدم استقلال فکری و عملی، اهداف انقلاب اسلامی را مغایر فعالیت خود میدانند و به همین دلیل در کارهای سیاسی و رهبری کشور نمیتوانند رخنه کنند، ضدانقلاب هستند.»
اما در ارتباط با پرسش دوم، پاسخم به خبرنگار روزنامه اطلاعات، یکشنبه 24 فروردین 1359 این بود که: «من فکر میکنم دوستان انقلاب ایران، در حال حاضر اکثریت مردمی هستند که وفادار به اسلام و معتقد به قرآن هستند. همچنین در داخل و خارج همه کسانی که از شر تجاوزات امپریالیزیم شرق و غرب به تنگ آمده بودند و از انقلاب ایران به عنوان یک نمونه و یک آزمایش راضی هستند و از آن حمایت میکنند و نیز نهضتهای آزادیبخش دنیا ـ البته نهضت هایی که صرفآ جنبههای حق طلبانه دارند و وابستگی به یکی از دو بلوک را ندارند ـ دوستان انقلاب محسوب میشوند.
اما دشمنان انقلاب اسلامی ما، در درجه اول رژیم سابق و عوامل آن و کسانی هستند که در سایه آن رژیم منافعی داشتند و اینک منافعشان را از دست دادهاند و در درجه دوم دولتهایی هستند که پشتیبان رژیم سابق بودند و منافع بسیار مهمی در این منطقه حساس داشتهاند.
در داخل کشور، وابستگان به شرق و غرب و خصوصآ گروههای چپ که محیط فاسد رژیم گذشته، محیط مناسبی برای رشدشان بود، جزو مخالفین هستند. زیرا اگر آنها مطمئن شوند که جامعه ما براساس یک مکتبی تحکیم پیدا میکند و نابسامانیها را برطرف خواهد کرد، متوجه میشوندکه دیگر زمینه رشد آنان گرفته شده و برای سالها دوباره موفقیتشان به تأخیر میافتد؛ به همین دلیل به جرگه مخالفین و دشمنان انقلاب میپیوندند و همچنین بعضی گروههای سیاسی هم که دیدگاه غیراسلامی دارند، حالا یا اینکه همه خواستهای خود را در اسلام نمیبینند و یا دیدهای محدود و تنگی در قالب یک فکر سیاسی دارند، اینها هم، مزاحم و مخالف انقلاب خواهند بود.»
منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1359، انقلاب در بحران، زیر نظر عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب